|
طلوع آفتاب در مشرق زمینClaus Christian Malzahnبرگردان ناهید جعفرپور |
Spiegel.de دیگر موضوع بر سر انتخابات مجدد نیست. اپوزیسیون در ایران هرروز نشان می دهد که زندگی ای دیگری هم ممکن است. این مسئله اعتراضات آنها را با مبارزات آزادی بخش بعد از جنگ اروپا وصل می کند. این قیام ها کوتاه مدت بوده و همیشه از پیروزی برخوردار نبوده اند اما بعنوان نمونه ای برای نسل ها به ثبت رسیده اند. 56 سال پیش صدها هزار شهروند آلمان شرقی برای شرایط کاری ی بهتر در کارخانه جات دولتی و همچنین برای آزادی ی انتخابات در آلمان شرقی و بر علیه رژیم استالینی دست به تظاهرات زدند. این قیام بطوری خونین سرکوب گردید و هزاران انسان روانه زندان ها گردیدند. انسانهای آلمان شرقی برای آزادی در انتخابات می بایست 37 سال دیگر در انتظار بنشینند. مسلما کسی که مبارزه می کند می تواند شکست هم بخورد. اما آنچه که تلخ و دردناک است این است که دست آخر به این مبارزه بهتان و افترا هم زده شود. در این میان آنچه را که ما امروز از جنبش اپوزیسیون پولورالیست ایران تجربه می کنیم و آنچه که در ده ها سال گذشته و همچنین در همین زمان اخیر در اروپای شرقی اتفاق افتاد، با تمامی تفاوت های سیاسی، فرهنگی شان اما با یکدیگر به نوعی هم خانواده اند. در مرکز تمامی این جنبش ها اعتراض بر علیه سانسور دولتی و قیم مردم شدن و آرزوی آزادی های فردی و رهائی از فشار های یک رژیم قرار داشته و دارد. همانطوری که آلمان شرقی ها در سال 1953 تنها مانده بودند، مجارستانی ها سه سال بعد دلیرانه برای مقام های از دست داده خود مبارزه کردند و در سال 1968 تلاش چکسلواکی ها برای اینکه در بخش های قدرتی شوروی یک سوسیالیسم با چهره ای انسانی را جا بیاندازند، بطوری خشونت بار و وحشیانه با تانک های روسی سرکوب گردید. 12 سال بعد مردم لهستان برای حقوق بشر و دمکراسی مبارزه نمودند. سرنوشت جنبش اعتراضی مردم ایران امروز کاملا نامشخص است. طبیعتا این جنبش با توجه به موجودیتش تفاوت های بسیار با جریان های اپوزیسیون اروپائی دارد: رابطه اش با دولت و مذهب بطور تاریخی و فرهنگی از جنسی دیگر است ـ و بمانند 20 سال پیش لایپزیک و یا ورشو یا پراگ از افکار سکولار در بعدی مساوی برخوردار نیست. مسلما دینامیکی که در اعتراضات گسترده وجود دارد از قبل قابل پیشبینی نیست. شاید مسئله اپوزیسیون ایران بیشتر بر سر پولورالیسم وزندگی بشردوستانه بهتر است تا دمکراسی غربی. روش هائی که رژیم محمود احمدی نژاد به آن متوصل می شود روش های تمامی مستبدین است و چیز دیگری جز ترس و سانسور و کلاهبرداری نیست. طبیعتا یک چنین روش هائی در زمان خودش روش تمامی دیکتاتورها بوده است : اوبیریست ها در یونان ، فاشیست های اسپانیا و جانشینان سالازار در پرتقال به یک چنین شیوه های خطرناکی دست یازیدند تا اینکه رژیم هایشان در سال های 70 سرنگون شدند. " مسائل داخلی" جهانی اند این به اصطلاح " مسائل داخلی" مسئله شخصی قدرتمندان و یا همچنین ملت ها و دولت ها نیست بلکه مسائلی هستند با طبیعت جهانی. موضوع بر سر آزادی، دمکراسی، پلورالیسم و حقوق بشر است. همچنین در ایران هم موضوع بر سر حسین موسوی رهبر اپوزیسیون که از دهه ها پیش به این رژیم مذهبی مومن بوده است و خدمت کرده است نیست. یا بهتر بگویم مدتها است که دیگر این طور نیست. بلکه موضوع بر سر این خبر خوب است: طلوع آفتاب مشرق زمین. جمهوری اسلامی ایران با مساحتی با 1،7 میلیون کیلومتر مربع 5 بار بزرگتر از آلمان است. این کشور بعد از روسیه دومین کشور دارای بزرگترین ذخیره گاز جهان است. ایران همچنین در دارابودن ذخایر نفتی بعد از عربستان سعودی که بزرگ ترین تولید کننده نفت در میان اوپیک است، مقام سوم را در اختیار دارد. از این روی دولتمردان غربی خود را کنار کشیده اند. اشارات محتاطانه باراک اوباما هم دلائل تاکتیکی دارند: هرگونه اشارات سمپاتی گرانه به اعتراضات عمومی برای احمدی نژاد بعنوان مدرکی برای بستن این جنبش به غرب را معنی می دهد. کاخ سفید هم نمی خواهد یک چنین بهانه ای بدست وی دهد از این روی لحن اوباما اجالتا سرد و آرام است. کلمات تعیین کننده را اوباما در تبریک سال نویش به مردم ایران و همین اخیرا در پیامش به جهان اسلام در قاهره بیان نمود. حال اگر کسی ادعا کند که این جملات روشن با توجه به " پیروزی احمدی نژاد در انتخابات" بی خود و بی پایه است، پس این شخص از دیالکتیک تاریخی چیزی نمی داند. اوباما در سخنرانی اش به مردم ایران گفت:" شما حق انتخاب دارید". مقیاس برای " بزرگی ملت ایران" توانائی در انهدام نیست بلکه توانائی در سازندگی و احیای مجدد است". نظرات در باره مقاله فوق: در باره گستردگی اعتراض عمومی مردم ایران در تمامی کشور به لحاظ سانسور شدید تنها می توان با حدس و گمان صحبت نمود. این اعتراضات عمومی هم درست بصورتی غیر منتظره بمانند قیام 17 جون که در آن زمان هم هیچکسی روی آن اصلا حساب نمی کرد و یا اعتراض عمومی در مجارستان و چچن و لایپزیک و یا پکن روی داد: هر کدام از اعتراض کنندگان تهران می داند که امیدی به کمک خارج نیست. هنرمندی از ایران به دوست دختر لهستانی اش از طریق ایمیل می نویسد" کسی بما کمک نخواهد کرد". لهستانی ها بهتر از هرکسی می دانند که این جمله چه مفهومی دارد. این اعتراضات بدون شهامت دلیرانه تک تک شرکت کنندگانش هرگز نمی تواند انجام پذیرد. این شهامت ها پیش شرط هرگونه تغییرات سیاسی است و نه نتیجه گیری آن". در آلمان این خاطرات متاسفانه در لابلای خرابه های دیوار دو آلمان گم شد. همچنین خاطرات داستان غم انگیز قبل از 9 نوامبر 1989 هم زیر این آوار مدفون گردید. یک نگاه به ایران دقیقا 20 سال بعد این خاطرات را به یاد ما آورد که بطور واقعی چه مقدار شهامت آنزمان لازم بود تا در آن شب ستاره ای نوامبر بالاخره بزرگترین جشنی را بر گزار نمائیم که برلین تا آن زمان تجربه نکرده بود. اینکه آیا بزودی یک چنین صحنه هائی را در ایران شاهد خواهیم بود نمی توانیم از هم اکنون بدانیم ـ پایانی خونین درست بمانند 1989 پکن ـ هیچی فعلا معلوم نیست. اما همین تصویر ها و فیلم ها از یوتوپ و عکس هاو ... خودشان از همین حالا تاریخ می باشند. حتی اگر احمدی نژاد بند مزدوران خود را کاملا رها نماید باز هم این پایانی برای تاریخ آزادی خواهی ایران نخواهد بود. 17 جون 1953 یعنی قیام مجارستان و خیزش سوسیالیسم چکسلواکی یا چهره انسانی اش، قیام پکن و تمامی قیام ها و انقلاب ها نشان می دهند که تاریخی دیگر و زندگی ای دیگر ممکن می باشد. امروز هم این برای ایران صادق است و احمدی نژاد هم هر چقدر که در مسکو دست قدرتمندان آنجا را محکم تر فشرده باشد اما در این حقیقت تغییری نخواهد توانست داد. |