تحليلي بر پرونده جوان سوار بر مرکب خشم كه قصاص عضو برايش درخواست شد
«چشم در مقابل چشم» نتيجه تحرک‌ متکي بر احساس و توأم با عصبيت

1386/08/16
11-07-2007

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: حوادث

جوان دانشجو كه در جريان يک درگيري ساده خياباني يک چشمش را از دست داده است، قصاص چشم جوان ضارب را خواستار شد.

به گزارش خبرنگار «حوادث» ايسنا، جوان دانشجو در تشريح ماجرا مي‌گويد: «شب نيمه‌شعبان بود و مانند هر سال، با خانواده تصميم گرفتيم به خيابان رفته و در جشن و سرورها شرکت کنيم. هيچ‌گاه باور نمي‌کردم که در چنين شبي، يکي از روزنه‌هاي نگاهم به دنيا به اين سادگي بسته شود و ديگر نتوانم صورتم را با دو چشم ببينم.»

«از چند مسير گذشتم تا به ازدحام جمعيت نزديک شدم و در اين هنگام، نگاهم به اين‌طرف و آنطرف افتاد و در همين زمان ناگهان متوجه بد و بيراه گفتن پسر جواني شدم که راننده خودرو کناري بود؛ ابتدا فکر کردم با من نيست، ولي بعد از چند دقيقه ديدم که او از ماشين پياده شد و به سمتم حمله‌ور شد و مقابل ديگران، شروع به کتک‌کاري کرد. چاره‌اي نداشتم و مجبور به ايستادگي شدم؛ مدعي بود که من به خانواده‌اش نگاه آلوده کرده‌ام. در اين هنگام متوجه شدم، فرد شروري است كه ديگر نمي‌توانم تصميمي مگر مقاومت مقابلش بگيرم، از اين رو به زد و خورد ادامه دادم تا اين كه او ناگهان زنجير بلندي از جيبش خارج کرد و با چرخاندن آن ميان مردم به سمتم آمد. سعي کردم از دستش فرار کنم، ولي نه تنها نشد، بلكه زنجيرش به شدت به صورتم برخورد کرد و عينکم به گوشه‌اي پرت شد.»

بر اساس گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، اين جوان در ادامه اظهاراتش در خصوص حادثه به ماموران گفت: «نمي‌دانستم چه شده است، فقط به خوني که در چهره‌ام جاري شده بود، توجه داشتم، به بيمارستان منتقلم کردند و پزشکان گفتند که به علت آسيب‌ديدگي کلي چشم قطعا دچار نابينايي مطلق مي‌شوم. پس از چند روز متوجه شدم که ضارب، جواني 17 ساله و داراي سابقه شرارت است و نزديکي محل سکونتمان زندگي مي‌کند و تازه به جاي آنکه مرحمي بر زخم من بگذارد، با گردن کلفتي و انداختن نامه‌هايي با مضامين محرک در خانه مرتب مرا تهديد مي‌کند و آزار مي‌دهد.»

جوان دانشجو در حالي كه اعلام كرد قصد داشته تنها با مجازات قانوني مناسب، فرد ضارب را تنبيه کند، گفت: از آنجا كه احساس كردم اين رويه نتيجه‌بخش نيست، تصميم گرفتم او بسزاي عملش برسد و بنابر اين از دادگاه تقاضاي قصاص عضو کرده‌ام.

به گزارش خبرنگار حوادث ايسنا اکنون اين پرونده در شعبه 17 کيفري استان اصفهان در حال رسيدگي است و دادگاه عليرغم تلاش در مصالحه، با معرفي ضارب از پزشکي قانوني خواسته که در خصوص امکان انجام قصاص عضو(چشم) اظهارنظر كند.

خشم يا عصبانيت

عصبيت نتيجه خشم غيرقابل کنترل و لجام‌گسيخته است

به طور کلي خشم و عصبانيت برگرفته از ريشه‌اي يکسان هستند؛ با اين تفاوت که «خشم» را مي‌توان هيجاني مثبت، اما قابل کنترل دانست که قابليت تغيير به سلسله افکار مثبت را دارد، ولي عصبيت نتيجه خشم غيرقابل کنترل و لجام‌گسيخته‌اي است که فرد را در شرايطي خاص از نظر فيزيکي قرار مي‌دهد؛ افزايش ضربان قلب، لرزش دست‌ها، تعرق، تمركز جريان خون در دست‌ها، تپش شديد قلب و تغيير رويکرد بدن از فرار به حمله از مهمترين شاخصه‌هاي عصبانيت ناشي از خشم شديد و غيرقابل کنترل است.

خشم هيچ‌گاه بي‌دليل نيست، ولي به ندرت دليل خوبي براي آن وجود دارد

سيد ضياءالدين فائق، محقق و پژوهشگر مسايل اجتماعي به نقطه‌نظر فرانکلين مبني بر اين كه «خشم هيچ‌گاه بي‌دليل نيست، ولي به ندرت دليل خوبي براي آن وجود دارد» اشاره مي‌كند و به ايسنا مي‌گويد: بر اين اساس مي‌بينيم که خشم دليل دارد و بعضا نمونه‌هايي از آن، هم دليل دارد و هم معقول هست؛ براي نمونه تصور كنيد با دشمني مواجه شده‌ايد که قصد دارد به عرض و ناموستان تعدي کند و راهي غير از تقابل نداريد، چه مي‌كنيد؟

تلاش کنيم که ريشه حالات روحي خود را با بهترين گزينه‌ها تعويض کنيم

وي در اين رابطه معتقد است: همواره بايد متوجه اقداماتمان باشيم و تلاش کنيم که ريشه حالات روحي خود را با بهترين گزينه‌ها تعويض کنيم.

اشاره قابل تأمل اين پژوهشگر در اين خصوص حاكيست: در شرايط بروز خشم، انسان، خود را در منطقي‌ترين شرايط تصور کرده و به قولي گاه پيامهايي که دريافت و ارسال مي‌شود، وي را فريب مي‌دهد و به اين ترتيب خشم، هيزم ذهن سراسر دلهره و اضطراب مي‌شود.

هر چه با خشم همراه شويم، تنها زمينه انفجاري شديدتر را فراهم کرده‌ايم

فائق در تحليلي از اين پرونده نيز به ايسنا مي‌گويد: گرچه در اين نمونه خاص، سابقه و شرايط حاکم بر ضارب که از سن زيادي هم برخوردار نيست، در نداشتن کنترل بر شرايط بسيار موثر بوده است، ولي نکته‌ حايزاهميت آنست كه در حقيقت هر چه ما تلاش کنيم که با خشم همراه شويم، تنها بر ميزان سوخت و ساز بدنمان افزوده‌ و زمينه انفجاري شديدتر را فراهم کرده‌ايم؛ براي مثال اگر يکبار اين موضوع را تجربه کنيد که در يک دعواي ساده به جاي کوتاه آمدن و ترک محل و يا فرار به سمت مخالف، مرتبا زير زبان، کنايه بزنيم و با طرف مقابل به جدال لفظي بپردازيم و با راه رفتن‌هاي مکرر و نشست و برخاست‌هاي متمادي و تکان دادن دست‌ها صرفا بر شدت عصبانيتمان افزوده‌ و طرف مقابلمان را نيز بيشتر تحريک کرده‌ايم.

بر اساس استناداتي كه اين جرم‌شناس با گريز به نتايج به دست آمده از برخي تحقيقات ارايه مي‌دهد: حتي تماشاي فيلمهاي پر زد وخورد و انتقام‌گونه و پخش اصوات محرک نيز مي‌تواند در عمل ما و تامين سوخت لازم در خشم موثر باشد و بنا بر اين مي‌توان گفت كه خشم بدون عصبانيت و گرايش به انگيزه‌هاي مربوط به آن خطرناک نيست، اما بدون کنترل مي‌شود.

چه کنيم که در شرايط عصبانيت چاره‌اي بيابيم؟

امتحان کنيد...

به محض آغاز جدلي ساده، فقط چند ثانيه خود را «کنترل» کنيم و به جاي پاسخگويي «سکوت» کنيم

فائق، تحليل‌گر مسائل اجتماعي در پاسخ به اين پرسش و ارايه راهكاري در اين رابطه، حفظ آرامش و يا فرو نشاندن، بيرون ريختن و منفجر شدن و كنترل يا مهار خشم را از اساسي‌ترين مهارتهاي رهايي از خشم عنوان كرده و به ايسنا مي‌گويد: با تجربه هزاران رخداد حوادثي در کشور و مطالعه هر روزه پرونده‌هايي از اين دست بايد به اين نكته پي برد كه مهمترين مهارت و کاري که ما بايد انجام دهيم، دوري از شرارت و درگيري و مجادله است؛ اگر ياد بگيريم به محض آغاز جدلي ساده، فقط چند ثانيه خود را کنترل کنيم و به جاي پاسخگويي به مهاجم و يا فرد متخاصم و يا حتي کسي که بر اثر عمل ما برآشفته شده، سکوت کنيم، سرمان را پائين بيندازيم و به سرعت از محل دور شويم و در مکاني دورتر که کسي حضور ندارد، توقف کنيم و تمام خشم خودمان را فرياد بزنيم، بهترين کار را کرده‌ايم.

اما برخي مي‌گويند: «آيا شما هميشه مي‌توانيد اين گونه عمل کرده و مقابل هر شرايطي، خود را کنترل کنيد؟!»

آري؛ البته كه مي‌توان هميشه اين‌ گونه بود! مي‌شود با شناخت خود و چگونگي برانگيخته شدنمان، اين کار را انجام دهيم.

اگر هنگام خشم تمرکز نداشته باشيد، بازي را يا مي‌بازيد و يا باخت به شما تحميل مي‌شود

فائق در اين باره هشدار مي‌دهد: ترديد نکنيد اگر هنگام خشم و وقايعي که در آن، اين خصوصيت نقش‌آفرين مي‌شود، تمرکز نداشته باشيد، بازي را يا مي‌بازيد و يا باخت به شما تحميل مي‌شود؛ بدانيد كه باختن، تنها ماندن و مغرور بودن نيست، بعضي وقت‌ها، فرار از دست يک آدم غيرمتعادل و خشمگين، نوعي پيروزي تلقي مي‌شود.

به اعتقاد كارشناسان، با دور شدن و افزايش ميزان تحمل فردي و به تاخير انداختن مي‌توان به سادگي از مهلکه گريخت و بعد با ريختن يک مشت آب خنک بر صورت، از اين پيروزي لذت برد و از نفس‌هاي عميق استفاده کرد و البته در اين شرايط، سکوت هم بسيار کمک‌كننده است.

مي‌توانيم پيشگيري کنيم؟

بايد ببينيم در چنين وضعيتي، با چه کسي همکلام مي‌شويم و طرف مقابلمان چه کسي است؟

به قول ارسطو: «همه مي‌توانند عصباني شوند، اما عصباني شدن مقابل شخص صحيح به ميزان صحيح و در زمان صحيح و به دليل صحيح و به طريق صحيح آسان نيست.»

نقطه‌نظر فائق در اين خصوص اينست كه «در دنيايي زندگي مي‌کنيم که ممکن است اتفاقات مختلفي برايمان رخ دهد، بنابر اين بايد دقت کنيم، آيا مي‌توانيم با يک نوجوان 17 ساله با آن شرايط حاکم بر خلقياتش روبه‌رو شويم، وقتي مي‌بينيم فردي مقابل خانواده به ما حمله مي‌کند و قصد خودنمايي دارد، او فرد مناسبي براي همکلامي نيست و بايد از چنين شخصي دوري كرد.»

اين جرم‌شناس مي‌گويد: بيشتر آنها که در اثر خشم ناگهاني و يک انفجار خلقي لحظه‌اي مرتكب قتل و يا جرح کسي شده‌اند، عنوان مي‌كنند كه «نبايد مي‌ايستادند و نبايد دهن به دهن مي‌شدند و يا اين که اي کاش مسيرشان را عوض کرده بودند و کاشکي همکلام نمي‌شدند. همچنين در اجماع در مقوله عصبانيت‌هاي منتهي به وقوع جرم، جز آنها که ناشي از مصرف مشروبات الکلي و داروهاي روانگردان و مواد مخدر است، يک‌چيز مشترک ديده مي‌شود، اين که: «تمامي اين افراد، اقدامشان را يک کار احمقانه، بي‌مطالعه و ناشي از عصبيت کنترل‌نشده مي‌دانند که ديگران هم در آن تاثير داشته‌اند.»

اين پژوهشگر به مثالي اشاره مي‌كند: «گاه مي‌بينيم يک پدر در دفاع از حقوق دخترش، کارهايي مي‌کند که اصولا عاقلانه نيست و در ميان اين مباحث، حالش بهم مي‌خورد و پسران جوانش همين موضوع را انگيزه‌اي براي خشم و پس از آن، عصبانيت و درگيري تلقي كرده و با همسر خواهرشان درگير مي‌شوند و در اين ميان يك نفر به قتل مي‌رسد؛ اين پدر چه کرده است؟، آيا دخترش نجات پيدا کرد؟ دامادش انسان خوبي شد؟ فرزندانش عبرت گرفتند؟ نه! فقط پدري مرد، دامادي کشته شد و برادري در آستانه قصاص قرار گرفت و به اين ترتيب چند خانواده ديگر هم اسير عصيان ابلهانه آنها شدند.»