کشته شدن 2 نفر و مصدومیت 6 نفر در طلب آب
در روستای خوشنام ابهر استان زنجان
مسؤولان استان چه پاسخی در قبال این فاجعهی انسانی دارند؟
امروز کودکان و مردان و زنان روستای خوشنام و امثال آن میگویند: « آوردن نفت بر سر سفرههای ما پیشکش، ما نمیخواهیم نفت را بر سر سفرههای ما بیاورید، ما آبی را میخواهیم که حیوانات و پرندگان نیز حق دارند که از آن بنوشند.»
*رحمتاله بیگدلی
یک. بعد از اطلاعرسانی در بارهی ماجرای اسفبار داغگذاری بر بدن سه کودک در یکی از مراکز تحت پوشش بهزیستی استان زنجان که موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی شد، بنا به دلایلی قصد نداشتم که به برخی از اخبار تأسفباری که به دست ما میرسد بپردازم و به همین دلیل از پوشش خبری زندانی شدن یک دختر فرزند شبانهروزی بهزیستی در آذربایجانشرقی که توسط خبرنگار ما در تبریز ارسال شده بود، خودداری کردم. تا اینکه احضاریهای از دادگاه به دست اینجانب رسید که حاکی از شکایت مدیرکل سابق بهزیستی استان زنجان از بنده بود و مرا به تاریخ 17/7/87 به دادگاه فرا خوانده است، آن هم با ادعای نشر اکاذیب؛ آن هم اکاذیبی که منجر به برکناری مدیرکل سابق و اقدامات مسؤولان بهزیستی کشور به منظور نصب دوربینهای مداربسته در مراکز نگهداری کودکان بهزیستی در سراسر کشور شد! البته حرفهای نگفتنی بسیاری در خصوص بهزیستی استان زنجان و شیوهی نامطلوب پیگیری این ماجرای تأسفبار توسط مسؤولان بهزیستی کشور مطرح است که شاید به بخشی از آنها در آیندهای نزدیک بپردازم. البته اینجانب سه بار قبل از تشرف به مکهی مکرمه در مردادماه سالجاری با تلفن همراه آقای فقیه، رئیس سازمان بهزیستی کشور تماس گرفتم تا برخی از حقایق را به اطلاع ایشان برسانم، ولی با کمال تأسف آقای فقیه حاضر به شنیدن این حقایق نشد و تلفن همراه خود را به همراهان خود داد. شایان ذکر است که اینجانب قریب یک ساعت فیلم از گزارشی که در خصوص ماجراهای روی داده در مراکز تحت پوشش بهزیستی زنجان روی داده است تهیه کردهام و یک نسخه از آن را به دنبال درخواست ادارهی کل اطلاعات استان زنجان به آنان دادهام.
دو. در خبر ارسالی از تبریز آمده بود که «مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی با طرح شکایتی علیه یکی از دختران بیسرپرست و تحت پوشش شبانه روزی بهزیستی، وی را روانهی زندان کرده است»! در ادامهی خبر آمده بود: «خانم مریم سیدمردانی از فرزندان محجبه، پاک و تلاشگر و مسؤولیتپذیر بهزیستی تبریز بوده که اخیراً بهطور مستقل زندگی میکرده و بهدلیل فشار ناشی از مشکلات مالی و عدم توان تأمین مایحتاج ضروری زندگی و اجارهی منزل به ادارهی کل بهزیستی آذربایجانشرقی مراجعه میکند و با جواب منفی مسؤولان روبرو میشود. علیرغم التماسهای فراوان وی هیچ کمکی به او نمیشود و به دستور [...] از ادارهی کل بیرون رانده میشود. در ادامه متأسفانه به جای دستگیری و حمایت از این بانوی رنجدیده از وی تحت عنوان پرخاشگری به مدیر کل بهزیستی طرح شکایت و در نهایت از ابتدای ماه مبارک رمضان روانهی زندان تبریز میشود»! البته بروز پرخاشگری از سوی کسانی که در چنین وضعیتی به سر میبرند امری طبیعی است و انتظار میرود کسانی که در اینگونه نهادها از مردم استمداد میکنند که با حمایت خویش در ماه مهمانی خداوند، زمینهی آزادی زندانیان را فراهم آورند، خود به زندانی کردن فرزند خود مبادرت نورزند. جالب اینکه در گزارش خبرنگار ما آمده است: «مددکار زندان تبریز برای آزادی این دختر بیپناه، چندین بار با مسؤولان بهزیستی آذربایجانشرقی تماس گرفته است، اما گوش شنوایی نبوده است تا این فرزند مهر بهزیستی را از زندان آزاد کند»!
سه. خبر سوم در بارهی حادثهی اسفناکی است که در روستای خوشنام شهرستان ابهر روی داده است. در این حادثهی دردناک که به علت فقدان آب در این روستا و سفر اهالی آن به روستای همجوار با تراکتور به منظور استفاده از آب روی داده، یک مادر و دختر او که نامزد بوده و قرار بوده است بعد از ماه رمضان عروسی کند درگذشته و دختری دیگر حافظهی خود را از دست داده و از ناحیهی لگن و پا و دست به شدت مصدوم شده است و مرد جوان دیگری که تازه ازدواج کرده به شدت از ناحیهی لگن و پا و دست و صورت آسیب دیده است. همچنین 4 نفر دیگر در این حادثه مجروح شدهاند. این حادثه در در ماه مبارک رمضان و آن هم در طلب آب روی داده است.
امروزه به دليل تأثيرات بسيار عميق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مهاجرت روستاییان به شهرها، دولتها سياستها و برنامههای گستردهاي را به كار ميگيرند كه مانع این مهاجرتها شوند. البته سالهاست که در کشور ما نیز تلاش بر این است که از سیل مهاجرت روستاییان به شهرها با اتخاذ برخی از سیاستها جلوگیری شود. اما متأسفانه نه تنها این برنامهها محقق نشده، بلکه سيل خروشان مهاجرت روز به روز بیشتر شده است. یکی از مهمترین علل افزایش مهاجرتهای روستاییان، فقدان نگاه عادلانه در توزيع فرصتها و امكانات است. این فقدان نگاه عادلانه موجب میشود که امکانات ابتدا به پایتخت و سپس به مراكز استانها و در نهايت اندکی هم به مراكز شهرستانها اختصاص یابد و چيزي دندانگير نصيب دیگر شهرها و روستاها نشود. به دلیل همین توزیع نامتناسب فرصتها و امکانات، شهرهاي بزرگتر هر روز بیشتر از گذشته گسترش ناموزون و نامتناسب مییابند و جمعيت مهاجر بیشتری را به خود جذب میکنند. این روند نامطلوب موجب میشود که شهرهاي كوچكتر و بالاخص روستاها به علت فقدان امکانات و فرو رفتن در فقر و فلاکت، روز به روز به نابودي نزديكتر شوند. یکی از مهمترین علل بروز چنین وضعیتی این است که مديران در شهرهاي كوچكتر به دليل وامداري به افراد و برخی جريانات سياسي و مشغول شدن به بازيهاي سیاسی، توان انجام وظايف قانوني خود را ندارند، و گرنه مگر ميشود كه پس از گذشت حدود سي سال از انقلابی به نام اسلام و به منظور برقراری حکومت عدل علی، هنوز برادران و خواهران محروم و مظلوم ما در برخی از روستاهای استان زنجان که بعضاً فاصلهای کمتر از 200 کیلومتر با پایتخت دارند از آب آشامیدنی و بهداشتی محروم باشند و براي تهيهي آب مجبور شوند که با تراكتور به روستاي ديگری عزیمت کنند و در نتیجه چندین نفر به علت سقوط تراکتور به دره جان خود را از دست بدهند و چند نفر دیگر مصدوم و مجروح بشوند. آری در شهرستان ابهر كه نداي نمونه بودن مديران آن از هر سوي به آسمان بلند است، حدود يكماه پيش تعدادي از روستایيان محروم براي شستوشوي لباس و انجام تکالیف شرعي و بهداشتی خود مجبور ميشوند که دستهجمعي سوار تراكتور شوند و با طي مسافتي در روستاي همجوار به دنبال آب باشند! در نتیجه به هنگام برگشت آنان به روستاي خود، تراكتور كه وسيلهي مناسبي براي حمل مسافر نيست به دليل سنگيني بار و خرابي راه واژگون ميشود و تعدادي از روستاییان را به كام مرگ میفرستد و تعدادی ديگر از آنان را روانهي بيمارستان ميكند. اینک این حادثهی ناگوار در استان زنجان و شهرستان ابهر و در نزدیکی پایتخت، روی داده است و خانوادههایی را داغدار و احساسات عمومی را جریحهدار کرده است.
حال آيا مسؤولان استان زنجان و شهرستان ابهر پاسخی برای خانوادههای داغدار و مردمی که احساساتشان جریحهدار شده است، پاسخی دارند؟
اینجانب بارها در سخنرانیها و در کلاسهای درس دانشگاه، این بخش از نامهی علی(ع) به عثمانبنحنیف انصاری فرماندار خویش در بصره را برای مردم و دانشجویان خواندهام که میفرماید: «اگر بخواهم میتوانم به عسل مصفا و مغز این گندم و جامههای ابریشم راه یابم، ولی هیهات که هوای نفس بر من چیره شود، و حرصم مرا به گزینش خوراکهای لذیذ بکشاند در حالی که شاید در حجاز یا یمامه کسی باشد که به یافتن نان قرصی امید ندارد و هرگز مزهی سیری را نچشیده باشد و یا چگونه شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایی گرسنه و جگرهایی سوزان باشند.»
از پيامبر اكرم(ص) روایت است، كه مردم در سه چيز؛ «آب، گياه و آتش» شريكند. ابوداود روايت كرده است كه مردى از پيامبر(ص) پرسيد: چه چيز است كه منع از آن روا نيست؟ فرمود: آب. باز پرسيد: ديگر چه چيز است؟ فرمود: گياه. سپس پرسيد: ديگر چه چيز است؟ فرمود: نمك. ابوداود پس از نقل اين قبيل اخبار توضيح مى دهدكه مقصود از آتش در اين گونه روايات كه مردم در آن شريكند، وسيلهی آتش است كه آن عبارت از نفت و هيزم و امثال آن است؛ بدين معنى كه ذكر آتش و گياه و آب موضوعيّت ندارد، و مراد آن است كه آب، گياه و وسايل آتش و نظاير آن كه بر اثر فعاليّت كسى به وجود نيامده و خداوند آن مواهب را به خلق ارزانى داشته، حقّ تمام مردم است و به فردى معيّن اختصاص ندارد.
اما امروز با کمال تأسف در جمهوری اسلامی، برخی از روستاییان محروم و برادران و خواهران مسلمان ما در چند کیلومتری ما جان خویش را بر سر آب از دست میدهند و مسؤولان استان از عذرخواهی که پیشکش، حتی از اظهار تأسفی و اطلاعرسانی در این زمینه دریغ میورزند!
در مباحث تاريخ تمدن میخوانیم كه معمولاً تمدنها و آباديها در کنار رودها و جاهای پر آب به وجود آمده است. حال چگونه انتظار داريم که آبادي خوشنام شهرستان ابهر كه در آن مردماني سختكوش، بيادعا و قانع زندگي ميكنند بتوانند آبادي خود را با چنین وضعیتی حفظ كنند و چگونه انتظار داريم كه ما به نام جمهوری اسلامی از آنان بخواهیم که قصد مهاجرت نکنند و همچنان در روستای خویش بمانند؟!.
اخیراً یکی از خبرنگاران ما که براي بررسي این حادثهی تأسفبار به روستای خوشنام رفته بود، در گزارش خود آورده است: «مردم روستای خوشنام که مردمی متدین هستند، میگویند، ما بعضاً به علت فقدان آب، مدتها نميتوانيم وظایف و تکالیف شرعي خود را به جا آوريم و منتظر ميمانيم تا شاید وسيله و يا امكاني فراهم آيد تا با حضور در روستاهاي همجوار بتوانيم تکالیف شرعي خود را به جا آوريم. ای مسؤولان استان و ای مدیران کشور، والله در مقابل چنین حوادثی از جمله درگذشت و مصدومیت این برادران و خواهران مظلوم در خوشنام ابهر مسؤولید و باید پاسخگوی عملکرد خود در روزی که پست و مقام و ثروت و قدرت نفعی به حال شما نخواهد داشت باشید.
اگر فردای قیامت از شما بپرسند كه اين روستاییان مظلوم به كدامين گناه كشته شدند، چه پاسخی خواهید داشت؟ امروز کودکان و مردان و زنان روستای خوشنام و امثال آن میگویند: «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید» آوردن نفت بر سر سفرههای ما پیشکش، ما نمیخواهیم نفت را بر سر سفرههای ما بیاورید، ما آبی را میخواهیم که حیوانات و پرندگان نیز حق دارند که از آن بنوشند.
مسؤولان ما باور کنند که حق امثال مردم متدین روستای خوشنام، بر گردن دولت جمهوری اسلامی کمتر از مردم ونزوئلا نیست و باید همانند آنان از مواهب دولت عدالتمحور و مهرورز برخوردار باشند.
آیا مراجع عظام تقلید و علمای اسلام و ائمهی جمعه و جماعات دفاعی از این مردم مظلوم و متدین که برای انجام تکالیف شرعی خود به دنبال آب بوده و جان خویش را از دست دادهاند، خواهند کرد؟
آیا مسؤولان استان زنجان، پاسخی برای افکار عمومی در قبال این حادثهی اسفناک دارند؟
اگر مسؤولان شهرستان ابهر با ارسال چند تانکر آب، مشکل آب این روستا را حل میکردند، قطعاً چنین حادثهی دردناکی روی نمیداد. امیدواریم که این فاجعه موجب شود که فکری برای حل دائمی مشکل این روستا و روستاهای مشابه شود.
حال اگر ما فریاد برآریم و بر این حادثه مرثیه بخوانیم، باز هم باید از طرف آنان متهم به سیاهنمایی، و یا از سوی استاندار محترم زنجان، رمی به غرضورزی، حسادت و دشمنی با نظام و انقلاب شویم که چشم دیدن فعالیتهای موفق دولت را نداریم؟!
ای کاش مسؤولان استان به جای تلاش در جهت ایجاد انواع و اقسام تضییقات برای مطبوعات روشنگر، اندکی هم به چارهاندیشی برای حل اینگونه مشکلات مردم بپردازند.
*عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
ارسالی از سوی صدای کاوه ها