زندانی رنگها

نمایشگاه نقاشی دلارا دارابی، محکوم به اعدام

گفتگو با آسیه امینی/ سهیلا وحدتی

چهارشنبه ٢٦ مهرماه ١٣٨٥

خانم آسيه امينی، اين روزها شما سرگرم برپا كردن نمايشگاهی از كارهای دلارا دارابی هستيد. ممكن است خواهش كنم ابتدا در مورد اين دختر جوان و وضعيت پرونده وی توضيح دهيد.

دل آرا دختری بيست ساله است كه در ١٧ سالگی در رشت به اتهام قتل بازداشت شد. اين اتهام در واقع اقرار خود دل آرا بود. مقتول از بستگان پدری او و زن ٦٥ ساله ثروتمندی بود. بعد از اينكه دل آرا دستگير و در واقع توسط پدرش به پليس تحويل داده شد در دو هفته اول بازداشت، او اقرار كرد كه قتل كار او بوده. اما بعد از گذشت دو هفته اقرارش را پس گرفت و گفت كه دوست پسرش يعنی امير حسين ( با انگيزه سرقت) مرتكب اين قتل شده و از او خواسته كه چون سنش زير ١٨ سال است، جرم را به گردن بگيرد چون طبق حقوق كودك، او را قصاص نخواهند كرد ( آنها با هم در صحنه قتل حاضر بودند) دل آرا بعد متوجه می شود كه اين قانون مربوط به زمان ارتكاب جرم نيست بلكه مربوط به زمان مجازات است. بنابراين عنوان می كند كه فريب خورده است و او مرتكب اين جنايت نشده. اما دادگاه اين ادعا را نمی پذيرد و حكم به قصاص يعنی اعدام او می دهد.
در تجديد نظر خواهی بعد از دادگاه بدوی، ديوان به اينكه جرم در دادگاه اطفال صادر نشده به پرونده ايراد می گيرد و آن را به شعبه ديگری باز می گرداند. اما در مرحله دوم دادرسی نيز حكم اعدام دل آرا با استناد به اقرار اوليه او صادر می شود.
اكنون حكم اعدام دلارا در ديوان عالی كشور در دست بررسی است كه بايد اميد داشته باشيم كه تاييد نشود.




وضعيت پرونده مرد جوانی كه شريك اين جرم است چگونه است؟

امير حسين به ده سال زندان محكوم شد. در پرونده جرم او معاونت در قتل عنوان شده است.

دلارا از چه زمانی نقاشی را شروع كرده و از چه وسيله‌ای برای نقاشی استفاده می‌كند؟

از ده سالگی معلم نقاشی داشته. ولی خودش از چهار سالگی به قول خودش با رنگها زندگی می كرده. نقاشی های او با ابزار مختلف است. رنگ روغن، مداد سياه، قلم سياه، و زمانی كه ابزار كافی ندارد با انگشت و ناخن و رنگ نقاشی می كشد.



شما در برپايی اين نمايشگاه با چه مشكلاتی روبرو بوده‌ايد؟ و چه انتظاری از برپايی اين نمايشگاه داريد؟

مشكل؟ سوال سختی است. در واقع مشكلات من بيشتر درونی بوده تا بيرونی. همه در برگزاری نمايشگاه نهايت همكاری و همراهی را داشتند. از خانم گلستان كه خارج از نوبت گالری را در اختيارمان قرار دادند تا خانواده دل آرا كه بسيار شريف و مهربانند و وكيلش آقای عبدالصمد خرمشاهی و جواد منتظری كه اگر نبود جداً نمی‌توانستم كار را پيش ببرم و خيلی از دوستان ديگری كه چه در كارهای عملی و چه با دلگرمی كار را پيش بردند. اما بيش از هر چيز در گيری من با خودم بود. اين نوع كار كه آدم هيچ تجربه‌ای را هم پشتش ندارد، واقعا نمی‌داند كه چه جوابی از آن خواهد گرفت. من در برزخی از درست‌ها و نادرست‌ها گرفتارم و هر كاری كه دراين باره می‌كنم نمی‌دانم نتيجه‌اش خوب است يا بد. مثل همين مصاحبه‌ای كه الان دارم با شما می‌كنم.
در تمام مراحل آماده كردن نمايشگاه به خودم می‌گفتم نكند كه برپايی نمايشگاه به جای كمك كار را بدتر كند. قصد من نه سياه‌نمايی است و نه هيچ وجه منفی از شرايط موجود. اگر فعاليت حقوق بشری سياهنمايی تلقی می‌شود اين اشكال از كار ما نيست از خود آن سوژه است كه براحتی قابل پيشگيری است. من فقط خواسته‌ام هنرمندی كوچك جثه را به همه بشناسانم كه در شرايط عادی صدايش شنيده نمی‌شود. نقاشی‌های دل آرا حرف می‌زنند. و به نظرم او واقعا هنرمند است. و تنها انتظار من اين است كه حرف اين نقاشی‌ها شنيده شود. حرفی كه تاكنون شنيده نشد. دل آرا چپ دست است و طبق همان اقرارهايی كه كرده و از روی آنها صحنه را بازسازی هم كرده نمی‌تواند با دست راست ضربه‌ای زده باشد. ولی چرا اين دفاع ساده و محكم وكيل او شنيده نشده؟ و خب اگر در برابر همه اينها سكوت كنيم ، سپيدنمايی كرده‌ايم؟!



اين نمايشگاه در چه زمانی و در چه محلی برگزار می‌شود؟

روز جمعه افتتاحيه نمايشگاه در گالری گلستان است. و يك هفته ادامه خواهد داشت.

خانم امينی، با آرزوی موفقيت برای شما و سپاس از وقتی كه برای اين مصاحبه گذاشتيد.

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/zanan/more/10635/

 

HOME