در گیری در مراسم شاملو
02.05.87
سلام دمکرات: خبرهای رسیده از امامزاده طاهر حاکیست که پلیس امنیتی و نیروهای انتظامی سعی در جلوگیری از برگزاری مراسم کردند.
در این گزارشات آمده است که بارسیدن اتوبوس حامل شرکت کنندگان به محل برگزاری مراسم به ایشان حمله شده و عده ای بازداشت گشته اند که از تعداد، مشخصات ایشان و محل انتقال ایشان خبری در دست نیست.
این مراسم طی اطلاعیه ای از طرف کانون نویسندگان ایران اعلام گشته بود که هر ساله در همین محل برگزار می شده است.
انعکاس سرکوب مراسم شاملو در خبرگزاری های حکومتی
سلام دمکرات: پس از سرکو ب گسترده یِ نیروهای امنیتی – انتظامی به منظور جلوگیری از برگزاری مراسم شاملو، خبرگزاری های حکومتی به توجیه و توضیح مواضع حکومت اسلامی پرداختند..
ایسنا در گزارش خود نوشته است: اين مراسم كه بنا بر اعلام خانواده، قرار بود طبق روال هرساله، ساعت 17 امروز (چهارشنبه، دوم مرداد) در امامزاده طاهر كرج - مدفن شاعر - برگزار شود، در نهايت، با ممانعت پرسنل انتظامي حاضر در محل، برگزار نشد. گويا مجوز قانوني نداشتن گردهمايي، از سوي مسؤولان انتظامي، علت اين ممانعت عنوان شده است.
خبرگزاری فارس گزارش خود را با «نداشتن مجوز برگزاری این مراسم » آغاز کرده و در پایان می آورد:«سياوش شاملو، فرزند احمد شاملو نيز پيش از اين، با برگزاري اين مراسم مخالفت كرده بود. »
همچنین خبرگزاری ایرنا به نقل از محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت ارشاد خواهان برخورد با دعوت کنندگان مراسم، یعنی «کانون نویسندگان ایران» ایران شده است. ایرنا در گزارش خود نوشته است: محسن پرویز برخورد با کانون نویسندگان، به عنوان "یک نهاد غیرقانونی" را وظیفه "دستگاه های ذی ربط" دانست و گفت: "جایی که فعالیت فرهنگی و مجوز ندارد، قانون باید با آن برخورد کند
گزارش یک شاهد عینی از برخورد نیروهای انتظامی در مراسم شاملو
به گزارش وبلاگ «و طهران خواب بود» : بعله.امروز هشتمین سالگرد شاملو عزیز بود به همین مناسبت قصد رفتن به مزار شاعر کردیم.با خبر شدیم دوستان با اتوبوسی راس ساعت ۴ از مقابل در اصلی دانشکده دامپزشکی عازم امامزاده طاهر هستند.همراه مریم ساعت ۴ سوار اتوبوس شدیم.(حضور یک الگانس پلیس در حاشیه ماجرا)
اتوبوس اولی حرکت کرد پشت سرش اتوبوس دوم،هنوز ۵ کیلومتر از تهران خارج نشده بودیم که دوستان وبرادران عزیز ما را متوقف ساختند در اتوبوس بسته شد راننده رو هم پیاده کردن.تا اینجای ماجرا لباس های دوستان شخصی بود بعد از گذشت نیم ساعت دوستان وبرادران زحمتکش نیروی انتظامی تشریف فرما شدند حدود ۱۵ دقیقه همینطور بی خبر از دنیا در اتوبوس عمر گذراندیم.تا اینکه تشریف آوردند و از ما فیلمبرداری کردند(چرا؟).
بعد اتوبوس راه افتاد ۲ تا ماشین ما رو اسکورت کنان در جاده همراهی کردند.به بهانه های واهی هر ۲ دقیقه یک بار اتوبوس رو نگه می داشتند و حرف های مزخذف.
ماجرا معلوم بود قرار بر این بود که به مراسم نرسیم بعد هم ۲ تا پلیس سوار اتوبوس شدن و اتوبوس بر گشت به سمت تهران.
با خبر شدیم که مردم در امامزاده هم متفرق شدن و اونجا هم برادران در حال انجام وظیفه هستند.
خیابون ها چرخاندنمان،چند نفر هم به زور در عقب اتوبوس رو باز کردن و پریدن بیرون که ما موفق نشدیم در همین لحظات اتوبوس ترمز کرد و یک خانوم محترم افتاد رو کمر من بیچاره.دست آخر هم در ترمینال شرق مجبورمان کردن که پباده شیم.
الان رسدیم خونه و دارم فکر می کنم یعنی چی؟