تپش
توسط هيأت
نظارت
برمطبوعات
توقيف و مدير مسئول
آن به دادگاه
معرفى شد.
هيأت نظارت
برمطبوعات
با استناد به
عكسهاى
اخير تپش و يك
تيتر كه
بحران روسپيگرى
در ايران را
نشان ميداد،
اقدام به
توقيف مجله
كرد. اما
واقعيت اين
نيست. كسانى
كه مسير
مطالب تپش را
دنبال كردهاند،
ميدانند
واقعيت اين
نبود. پس
واقعيت
چيست؟
سال 1377 آقاى
اعتماد مقدم
براى دريافت
مجوز نشريه،
نام تپش را
انتخاب و به
وزارت ارشاد
داد. چند سال
بعد روزنامه
جام جم ضميمهاى
را با همين
نام همراه
روزنامه
منتشر كرد. شش
سال طول كشيد
تا وزارت
ارشاد مجوز
انتشار هفته
نامه تپش را
به طور رسمى
به
مديرمسئول
آن اطلاع داد.
آقاى اعتماد
مقدم به حسين
انتظامى كه
در آن زمان
مدير مسئول
روزنامه جام
جم بود، مراجعه
و درخواست
تغيير نام
ضميمه جام جم
را ميكند.
اما انتظامى
اعتنا نميكند
كه همين امر
منجر به
شكايت آقاى
اعتماد مقدم
از روزنامه
جام جم ميشود.
اين مساله در
خبرگزارى
ايرنا و بعد
هم روزنامهها
انعكاس يافت.
مدتى بعد با
كنار گذاشته
شدن نماينده
مديران مسئول
از هيأت
نظارت،
انتظامى به
عنوان
نماينده مديران
مسئول در
هيأت نظارت
منصوب ميشود
و اولين كارى
كه ميكند،
انتقامجويى
است. او با
اعمال نفوذ
باعث توقيف
تپش شد و ...
نماينده ما
در هيأت
نظارت !
وجدانت راحت
و شبها
آسوده بخواب
كه پيروز اين
ميدان هميشه
تو خواهى بود.
در اين
روزگار زور
ما صبر و تحمل
است و دعاهايى
که پس از نماز
می کنيم و درد
دلهايمان
با خدايمان
كه از او ميخواهيم
تحمل و صبر ما
را زياد كند
تا امثال شماها
بيشتر سقوط
كنيد.
نامه مدير
مسئول تپش به
هيات نظارت
بر مطبوعات
تاريخ: 84/3/25
شماره: ن/1025
پيوست: ندارد
اعضاء محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
باسلام و ادب
احتراماً
عطف به نامه 1691/12
مورخه 23/3/84 در
ارتباط با توقيف
هفته نامه
تپش، از طرف
آن هئيت
محترم به
اينجانب، با
توجه به
دلايل زير به
حكم مزبور اعتراض
دارم
وخواستار
تجديد نظر در
اين رابطه
هستم.
-در مدت
انتشار هفته
نامه تپش تا
به امروز كه قريب
15 ماه ميباشد
هيچ تذكر و
اخطارى كه
مبنى بر تخلف
نشريه باشد
براى ما
ارسال نشده
است و صدور
اين حكم بدون
مقدمات
مزبور شايد
به معنى
اعدام بدون
محاكمه باشد.
2-با تمام
احترامى كه
براى ان هئيت
محترم قائل هستم
و به عنوان يك
روزنامهنگار
هميشه مدافع
چنين جايگاه
نظارتى در
مركز رسانهاى
بودم، اين
حكم را با
عنايت به
اتفاقاتى كه بين
من و آقاى
حسين
انتظامى در
يك سال گذشته
رخ داده،
نتيجه يك
برخورد
شخصي،
احساسى و
كينهتوزانه
از طرف
مشاراليه ميدانم.
توضيح آنكه
بنده در
خرداد ماه
سال 83 از مدير
مسئول
روزنامه جام
جم به اتهام
سرقت ادبى از
نام نشريه
شكايت كردم. (كلاسه
پرونده 83/1009/401) و
در همان
روزها اين
شكايت در بيش
از 10 روزنامه و
خبرگزارى
بازتاب داشت
و اين در حالى
است كه از شش
ماه قبل از
طرح شكايت، با
تماسهاى
مكرر با
ايشان، در
خواست كردم
كه نام ضميمه
حوادثى جام
جم را كه به
ناحق از نام
انتخابى من
براى نشريه
برداشته شده
بود، تغيير
دهد اما
برخوردهاى
بيتفاوت و
حتى از موضع
بالاى وى
چارهاى
براى من به
غير از توسل
به قانون
نگذاشت.
طرح شكايت من
و انعكاس آن
در مطبوعات
همان و شروع
برخوردهاى
تلافى
جويانه آقاى
انتظامى همان.
تا جايى كه
بعد از چند
وقت از اين
اتفاق يكى از
مسئولان جام
جم (آقاى
بهبهانى
معاونت وقت
ادارى مالى
روزنامه) به
برادر من كه
از ابتدا راهاندازى
روزنامه در
يكى از قسمتهاى
ادارى مشغول
به كار بود،
ميگويد:
,مواظب خودت
باش چرا كه
برادرتو به
آقاى
انتظامى تهمت
دزدى زده و
بايد بزودى
تو فكر
كارديگرى
باشى, و
درنهايت وى
را از جام جم
اخراج ميكند.
و آخرين حركت
هم همين
رفتارى كه
ايشان از اسفند
پارسال
درارتباط با
تپش در هيأت
نظارت شروع
كردهاند.
نوع برخورد
ايشان و
حساسيت وى نسبت
به انتشار
تپش به نحوى
بوده كه
بيشتر مسئولان
و حتى
كارمندان و
كارشناسان
اداره كل مطبوعات
داخلى ارشاد
را، كه از
سابقه
برخورد خبرندارند،
به شك و تعجب
انداخته است.
درنهايت
بنابه
مواردى كه
مطرح شد بنده
اين حكم را
متاثر از
برخورد شخصى
بين دو رقيب
ميدانم و
باعث تأسف
است كه در آن
هيأت محترم،
نماينده مطبوعات
كه در واقع
بايد حافظ
منافع
روزنامهنگاران
و مطبوعات
باشد بيشتر
به فكر تسويه
حسابهاى
شخصى
وانتفاع
نشريهاش ميباشد.
بزرگواران!
بيشك تپش به
عنوان نشريهاى
كه در دستهبندى
كلى در طيف
مطبوعات
عامهپسند
جاى گرفته،
خالى از
ايراد و
اشتباه نيست.
خاصه آنكه
مسئولان اين
نشريه مصمم
باشند بدون
از دست دادن
مخاطبان
عامه به
مباحث
تحليلى
پيرامون آسيبهاى
اجتماعى
بپردازند.
آسيبهايى
چون اعتياد،
طلاق، تكديگرى
، روسپيگري،
بيكارى و ....
اعضاء محترم!
تلاشى كه در
يك ساله اخير
در تپش صورت
گرفت با هدف
رساندن
نشريه به يك
نرم حرفهاى
نسبت به
نشريات ديگر
بود.
بكارگيرى
جذابيت در
كنار
پارامترهاى
علمى و
تحليلى از
تپش نشريهاى
خواندنى و
قابل تأمل
ساخت.
نشريهاى كه
مديرمسئول
آن با سالها
سابقه
مطبوعاتى و
داشتن فوقليسانس
جامعهشناسي،
ضمن حضور
دايم و شبانهروزى
و داشتن
اشراف كامل
بركل امور
نشريه، هميشه
و به طور
مستقيم
جوابگوى
مسئولان
ارشاد، مقامات
قضايى و حتى
مردم و
مخاطبان بود
و بهتر از من
ميدانيد كه
امروزه اين
مسئله در
كمتر نشريهاى
اتفاق ميافتد.
به هيچوجه
ادعاى اين را
ندارم كه تپش
عارى از
اشتباه است
كه برعكس فكر
ميكنم چون
قراربود 95
درصد از حجم
نشريه مختص
به كارهاى
توليدى باشد
ـ برخلاف
برخى نشريات
كه ابزارشان
قيچى و چسب
است ـ امكان
ايراد و
اشكال و ضريب
خطا نيز
بيشتر است.
آقايان
محترم! آيا
چنين برخورد
دفعى آن هم در آستانه
نهمين دوره
انتخابات
رياست
جمهورى صحيح
است؟
البته بنده
اگر كار و
خدمتى كردم
بنابه وظيفهاى
بود كه احساس
ميكردم.
هرچند اين
خدمات من يك
صدم خدمات
مديران
ارزشمندى
نيست كه
آنقدر سجايا
و كرامات در
آنها نهفته
است كه حتى
دوره سربازى
را در پشت ميز
مديركلى
وزارت ارشاد
گذراندند!
درپايان به
خاطر نبود
فرصت براى
پاسخگويى كامل
در نوشتن، در
صورت امكان
پيشنهاد
ملاقات حضورى
و پاسخگويى
شفاهى را
دارم.
با تشكر
صاحب امتياز
و مديرمسئول
هفته نامه
تپش
مجتبى
اعتماد مقدم
گيرندگان:
- وزير محترم
فرهنگ و
ارشاد
اسلامى جناب
آقاى مسجد
جامعى
- عضو محترم
هيأت نظارت
بر مطبوعات
حجت الاسلام
و المسلمين
جناب آقاى
محسنى اژهاى
- عضو محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
حجت الاسلام
و المسلمين
جناب آقاى
قمى
- عضو محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
حجت الاسلام
و المسلمين
جناب آقاى
جمشيدى
- عضو محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
جناب آقاى
دكتر كامران
- عضو محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
جناب آقاى دكتر
مهرپور
- عضو محترم
هيأت نظارت
برمطبوعات
جناب آقاى حسين
انتظامى
- معاونت
محترم
مطبوعاتى
وزارت فرهنگ
و ارشاد اسلامى
جناب آقاى
دكتر صحفى
- مديركل
محترم
مطبوعاتى
داخلى وزارت
فرهنگ و
ارشاد
اسلامى جناب
آقاى تقيپور
|