|
گشت و گذاری در خیابان های انتخابات (1) |
گزارش های ارسالی برای نشریه دانشجویی بذر
گزارش اول
پس از شروع تبلیغات رسمی كاندیدها، تب انتخابات واقعاَ داغ شده و همه جا بر سرش صحبت است. بنظر می آید اینبار مردم از ترس احمدی نژاد بیشتر بپای صندوق های رأی بروند. تردید و تزلزل در میان افرادی كه مترقی و متنفر از رژیم هستند، نیز مشاهده می شود. برای بسیاری از مردم قانع كننده ترین بخش استدلالات اینست كه امیدی به انقلاب و تحولات رادیكال و گسترده نیست. دنیا عوض شده و اینحرفا. پس باید با متانت و آرامش بدنبال دستیابی به حق و حقوقی باشیم تا اوضاع بدتر از این نشود. باید كاری كنیم تا این حكومت از درون پوست بیندازد و استحاله صورت گیرد. این دیدگاه است که باید آماج افشاگری همه نیروهای رادیکال باشد. در تهران و حومه تبلیغات بیشتر از طرف موسوی و احمدی نژاد صورت می گیرد. دیروز طرفداران احمدی با ماشین در خیابانها با سرعت بسیار زیاد و خطرناك كورس گذاشته بودند. در جایی دیگر درحالیكه عكس های احمدی نژاد را بر ماشین زده بودند، تفنگ بادی در دست داشتند و نشانه گیری می كردند! برخی می گویند، ممكنست اینها حتا طرفداران احمدی نباشند. بلكه طرفدار كاندید دیگری باشند كه به این طریق می خواهند احمدی نژاد را مثلاَ خطرناك جلوه دهند! طرفداران موسوی جوان، شیك و پیك و مودبند. می گن خودش گفته گشت ارشاد را بر می چیند! خلاصه تنور داغ شده است. مشاهده و حرف و درس زیاد است. فضای عجیبی است. همین امشب بعد از پایان مناظره ی تلویزیونی كروبی و احمدی نژاد در ساعت 12 شب، مسیر 20 دقیقه ای معمولی تقریباَ یكساعت و نیم طول كشید. انگار همه ی مردم توی خیابان هستند. پیر و جوان در حال بحث هستند. اوضاع جالبی است. به نظرم اگر یك حزب انقلابی با رهبری مثل لنین در این اوضاع در این كشور حضور داشت، به احتمال زیاد می گفت: "دیروز زود است. پس فردا دیر است. همین امروز"! این بیان واقعیت عینی كنونی است. وقایع زاهدان یک نمونه از این موقعیت انفجاری است که متأسفانه به خاطر عدم حضور نیروهای انقلابی؛ مورد معامله نیروهای ارتجاعی قرار می گیرد. این اوضاع درس و تجربه زیاد دارد. مناظره ی كاندیداها – با همه ی كنترلی كه بر آن اعمال می شود – عین چكاننده عمل می كند. نظام، با دست خودش و توسط نمایندگان اش – خودش را به لجن می كشد. درسهای این شبها باید یك به یك فرموله شده و ذخیره ی فعالیت انقلابی آتی شود.
گزارش دوم
این ها فقط یك رشته مشاهدات و نتیجه گیری های سرسری است؛ ولی شاید بتواند تصویری از آنچه در دل جامعه می گذرد، به دست دهد. خیابان ها پر است از جوانان و زنان. بیشترین رنگی كه به چشم می خورد سبز است به نشانه حمایت از موسوی. طرفداران كروبی هم این یكی دو روزه فعال تر از قبل شده اند و علتش نزدیك شدن تاریخ مناظره زنده تلویزیونی او با احمدی نژاد است. تنور انتخابات را گرم كردند و اینبار با مناظره موسوی و احمدی نژاد. تأثیر این مناظره چند گانه بود. خیلی ها از افشای رفسنجانی و ناطق نوری خوششان آمد؛ و اصلاَ هم حواسشان نیست كه این احمدی نژاد است كه دارد افشاگری می كند. این نشان می دهد كه مساله ”دزدی“ و ”رانت خواری“ و ”استفاده از امتیازات“ در سی سال گذشته، عقده و تنفر زیادی در جامعه به وجود آورده، طوری كه حتی احمدی نژاد هم می تواند كماكان بر سرش مانور بدهد. خیلی ها از ”مظلومیت“ و ”متانت“ موسوی در مقابل وقاحت احمدی نژاد خوششان آمد؛ و جالب است كه یك گرایش فرهنگ عقب مانده (یعنی موضوع ناموس!) باعث شده كه حتی برخی از هواداران احمدی نژاد، آنجا كه او عكس زهرا رهنورد را در مقابل چشم موسوی گرفت و سؤال كرد كه: ”این خانم را كه می شناسید؟ بگم؟!“، خوششان نیاید. حالا دیگر خیلی ها كه قبلاَ فحش می دادند و قول می دادند كه دیگر گول نخواهند خورد و در انتخابات شركت نخواهند كرد، تصمیمشان را عوض كرده اند و می گویند ”اینبار فرق می كند.“ منظورشان این نیست كه اینبار مشكل احمدی نژاد را داریم، بلكه می گویند كه اینبار می شود پیروز شد. امیدوار شده اند. حال و هوا كاملاَ با انتخابات دوره پیش فرق دارد. در دوره قبل واقعاَ خط تحریم قوی بود. در خیابان ها هم این شور و شوق نبود. ولی حالا خیلی ها بیرون می آیند و علیه بحث تحریم، فعالانه بحث و استدلال می كنند. این را با قاطعیت می توانم بگویم كه مدرسه آموزش استدلال های مخالفان تحریم، ماهواره ها هستند! از دهان همه یك جور استدلال خارج می شود كه هر شب از بی بی سی و صدای آمریكا، از بهنود و نوری زاده و هزار و یك عنصر مرتجع و مذبذب سازشكار و سیاسی فرصت طلب می شنویم. صحنه ها خیلی خیلی به ماجرای ”انقلاب های رنگی“ شبیه شده است. انگاری این انتخابات را می خواهند به یك فرایند آنجوری تبدیل كنند. البته این وسط یك تفاوت با صحنه های كشورهای بلوك شرق سابق دارد. نیروهای سركوبگر آگاهانه از خیابان ها خارج شده اند. گشت ارشاد ”برچیده“ شده است! مامورانی كه اینجا و آنجا می بینی فقط نقش ناظر را دارند. یعنی طرفین دعوا آگاهانه طوری رفتار می كنند كه انگار همه جناح ها طرفدار روش ”انقلاب مخملی“ اند!! شعارهای طرفداران موسوی و كروبی البته دارد تندتر می شود. یك چیز دیگر هم كه به نظرم آمد اینست كه برخی از جوانان (و دانشجویان) مخالف تحریم به نوعی چاره را در همراهی با موج دیده اند و در صف كروبیون یا موسویون در خیابان هستند و شعارهای تندتر را می دهند. یعنی در این سطح برای خودشان وظیفه و امكان فعالیت تعیین كرده اند. یك نكته دیگر كه باید در پشت مناظره حاد تلویزیونی احمدی نژاد و موسوی متوجه اش بود، شاید این باشد كه جمهوری اسلامی دیگر نمی تواند به شیوه سابق و شكل و شمایل سابق جلو برود (در دنیای امروز و تناسب قوا و تضادهایش). یعنی یك پروسه تر و تازه شدن و پوست انداختن را دارند پیش می برند. منظورم فقط موسوی و كروبی و رضایی نیست؛ حتی از جانب جناح احمدی نژاد هم این جور رفتار ”رادیكال“ می تواند فقط نشانه در گوشه قرار گرفتن و چنگ انداختن نباشد؛ بلكه واقعاَ می خواهند یك جور خانه تكانی درونی كنند و مناسبات قدرت درون رژیم اسلامی را دوباره تعریف كنند. یك چیز جالب دیگر هم كه امروز دیدم، كاروان های حامیان احمدی نژاد با پرچم های سه رنگ و عكس او بود. خودروهای آخرین سیستم؛ بیشتر سیاهرنگ؛ تیپ لند كروزر؛ با دختران و پسران جوان؛ با پخش موسیقی های پاپ و رپ رایج؛ با دخترانی كه از نظر سر و وضع برای رو كم كنی از طرفداران موسوی به میدان آورده شده اند؛ همه ”بدحجاب“ و با ماكیاژ!! البته حامیان سنتی هم به شكل خانوادگی با حاج خانم ها و بچه های ننر در ماشین های پژو چپیده اند و عكس احمدی نژاد را در دست گرفته اند. شعارهایی كه امروز شنیدم: احمدی هسته ای! بخواب بابا! خسته ای! / دولت سیب زمینی نمی خوایم! نمی خوایم! / احمدی بای بای! احمدی بای بای! / احمدی حیا كن! مملكتو رها كن! / اتل متل توتوله، دیكتاتور كوتوله! / ... ضمناَ بیشتر مردم فكر می كنند كه احمدی نژاد در مناظره، از تاكتیك حمله و دست پیش را گرفتن، استفاده كرد. اما به نظرم رفسنجانی چون می دانست احمدی نژاد این كار را خواهد كرد، شب قبل از طریق پسر آیت الله خزعلی كه یك عنصر بزرگ اطلاعاتی باید باشد و آشكارا همگروه رفسنجانی است، در صدای آمریكا به افشای نقش احمدی نژاد و حسین شریعتمداری در قتل دکتر كاظم سامی پرداخت. (مشخصاَ از این دو نفر و دستگیر شدنشان در آن پرونده و بی دلیل آزاد شدنشان صحبت كرد.) در مورد قتل احمد خمینی حرف زد. در مورد قتل های زنجیره ای و كنار سعید امامی بودن در چهار پنج قتل آخر صحبت كرد و... گفت خیلی از مدارك هم با ذكر اسامی روی سایتم هست و بروید بخوانید. و نكته آخر. همین الان یكی از سخنگویان ستاد احمدی نژاد دارد با صدای آمریكا در بخش تبلیغ كاندیداها صحبت می كند! این در حالی است كه دو هفته پیش، همین ستاد اعلام كرده بود كه ما هیچ حرفی با صدای آمریكا نداریم!! ...
|