مرد متهم به قتل صاحب‌كارش به قصاص محكوم شد

1386/03/22
06-12-2007

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق اجتماعي

قضات شعبه‌ي 71 دادگاه كيفري استان تهران،مرد متهم به قتل صاحب‌كارش را به قصاص محكوم كردند.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دلداري نماينده‌ي دادستان در تشريح كيفرخواست صادره از سوي دادسراي امور جنايي تهران، اظهار داشت: در اين پرونده «علي اكبر» 27 ساله جوشكار به اتهام مباشرت در قتل عمدي، «سيامك» با صدور قرار بازداشت موقت از 16 فروردين ماه سال 85 در بازداشت به سر مي‌برد.

دلداري در تشريح كيفرخواست افزود: حسب گزارش كلانتري 16 انديشه مقارن ساعت 11 و 30 دقيقه‌ي مورخ 16/1/85 شخصي به نام «علي اكبر» به علت عدم تضمين كاري از سوي رييس شركت از كار اخراج شده و با وي درگيري پيدا مي‌كند و با چاقوي آشپزخانه‌اي كه از قبل تهيه كرده بود در محوطه‌ي كارخانه دو يا سه ضربه به وي وارد كرده و متواري مي‌شود.

وي گفت: متهم به قتل در جلسه‌ي بازجويي مدعي شده كه بعد از فرار از كارخانه چاقو را به منزلش برده و تحويل همسرش داده است و به علت عذاب وجدان و عدم تحمل موضوع خود را به كلانتري معرفي كرده و مأموران به منزل وي مراجعه و چاقو آشپزخانه را كه آلت قتاله بوده از همسر متهم به قتل تحويل مي‌گيرند.

نماينده‌ي دادستان افزود: پزشكي قانوني علت تامه‌ي مرگ را خونريزي متعاقب بريدگي بطن راست قلب در اثر اصابت جسم نوك تيز اعلام كرده است.

وي گفت: طبق گزارش مراجع انتظامي، اظهارات شهود، اتهامات متهم، نظريه‌ي پزشكي قانوني، بازسازي صحنه، با استناد به مواد 205، 206، 231، 232، 222 و 227 از قانون مجازات اسلامي تقاضاي كيفر قانوني مجرم را دارند.

قاضي عزيزمحمدي اولياي دم مقتول را براي بيان خواسته‌شان از دادگاه فراخواند كه پدر مقتول تقاضاي قصاص متهم را از دادگاه كرد.

قاضي عبداللهي، «علي اكبر» 27 ساله را فراخواند و اتهام مباشرت در قتل عمدي «سيامك» را به وي تفهيم كرد كه متهم گفت: اتهام را قبول دارم اما تصميم قبلي براي قتل نداشتم.

وي در تشريح وقوع حادثه، گفت: از شهرستان براي كار به تهران آمدم كه از طريق آگهي روزنامه به نزد مقتول رفتم و آن‌جا تست دادم و قبول شدم. به او گفتم منزل من شهرستان است اگر قرارداد بلندمدت با من مي‌بندند منزلم را به تهران بياورم، بعد با هم دست مردانه داديم و مقتول گفت سه ماه به عنوان كارآموزي مشغول فعاليت شوم.

متهم به قتل افزود: دو ماه از شروع به كار من گذشت اما قراردادي با من نبستند و مقتول به من گفت ما كارگرها را اخراج نمي‌كنيم مگر اين‌كه خودشان بخواهند از اين‌جا بروند و قرارداد سه ماهه با من بست. بعد از گذشت 8 ماه كيفيت و سرعت كار اين شركت به لحاظ مهارت‌هايم بالا رفت تا اين‌كه سرپرستان آن‌جا متوجه شدند و براي بي‌اعتباري من نزد مقتول اقدام كردند.

متهم به قتل افزود: چاقوي آشپزخانه كند شده بود و براي تيز كردن، آن را به شركت بردم و چون آخر سال بود و در حال و هواي برگشت به شهرستان بودم چاقو را جا گذاشتم اما هيچ فكري براي قتل نداشتم. بعد از عيد برگشتم، نگهبان گفت شما اخراج هستيد براي تسويه حساب به حسابداري برويد، در آن زمان شوكه شدم و جنون آني به من دست داد. نمي‌توانستم درست تصميم بگيرم و در حال خود نبودم و درخواست ملاقات با مديرعامل را كردم اما با من همكاري نكردند و اين موضوع تا سه روز ادامه پيدا كرد.

وي گفت: در زمان حادثه بدهكاري و مشكلات زيادي داشتم و مي‌خواستم اين موضوع را به مديرعامل اطلاع دهم اما آن‌ها به من وقت ملاقات نمي‌دادند. روز شانزدهم فروردين 85 اعصابم متشنج شده بود، كنترلم را از دست داده بودم، شيطان در وجود من نفوذ مي‌كرد. به سراغ وسايل شخصي‌ام رفتم تا مداركم را براي تسويه حساب بردارم كه ناگهان چشم به چاقو افتاد، اي كاش كور مي‌شدم و چاقو را نمي‌ديدم.

متهم به قتل افزود: وقتي براي تسويه حساب به سمت حسابداري رفتم مقتول را ديدم كه با تلفن همراه صحبت مي‌كرد به طرفش رفتم از آن‌جايي كه او گول حرف‌هاي سرپرستان را خورده بود به من اعتنايي نكرد به او گفتم رسم مردانگي اين نيست. من زن و بچه دارم و بدهكار هستم. به من گفت تو كم‌كاري كردي و سرپرست‌ها از تو راضي نيستند. با ما هم درگير شديم و ناگهان من چاقو را درآوردم و به او زدم.

وكيل متهم به قتل با ارايه‌ي لايحه‌اي از موكلش دفاع كرد.

متهم به قتل در بيان آخرين دفاع، ابراز داشت: از خدا مي‌خواهم اولياي دم تصميم عادلانه بگيرند، من گول صداقتم را خوردم. من در خانواده‌ي مذهبي بزرگ شدم و اشتباهي را كه كردم بايد تاوانش را پس دهم و تقاضاي عفو و بخشش دارم.

وي گفت: من خانواده‌ي اولياي دم را نابود كردم و هيچ وقت خودم را نمي‌بخشم. عاجزانه از آن‌ها مي‌خواهم من را ببخشند زيرا من پشيمانم.

قضات شعبه‌ي 71 دادگاه كيفري استان تهران (عزيزمحمدي، رحيمي، سالاري، باقري و عبداللهي) پس از شور وي را به قصاص محكوم كردند.

HOME