دیشب شب درد بود
درد جدایی
درد تنهایی
درد بی دردی
درد بی وجدانی
درد بی عدالتی
دیشب شب بغض بود
بغض سکوت
بغض بی صدای
بغض بی فریاد رسی
بعض نبودن و نبودن و نبودن
دیشب شب دزدی بود
شب دزدی ستارگان از آسمان
ستاره ای ما را چیدند
ستاره که چیده شود ستاره نیست
می میرد
با من بگو ، بگو که
ستاره را کشتند
دیشب شب مرگ بود
مرگ انسانیت
مرگ ارزشها
مرگ حقانیت
مرگ دخترک بی گناه
دیشب شب اعدام بود
شب اعدام انسانیت
شب اعدام عشق
اعدام معرفت
اعدام دوستی
اعدام وجدان
اعدام عدالت
شرمم می شود به چهره اش نگاه کنم !
تصویرش را دیدی ؟ نقاشی هایش را چطور ؟
آری الان پر از احساسم ، احساس تنفر از انسان های که خودشون رو انسان
نامیدند ولی دریغ که کثیف ترین موجودات روی این کره خاکی هستند !
چه ساده می کشند ، چه ساده جان انسان ها را می گیرند می بینی ؟ فکر بکن
ببین چرا؟
اینها همان انسان های هستند که از سکوت ما و حمایت انسان های منفعت طلب و
مصلحت طلب به اینجا رسیده اند که هم اینک دختران و عزیزان ما را این چنین
از ما جدا می کنند !
نفرین بر تو که از این جنایت حمایت می کنی ! شکم خود را پر کرده ای و در
حرمسرای خود بر تخت پادشاهی خود تکیه کرده ای و دم از انسانیت می زنی ؟
عجب رسمی شده آن زمان که روشنفکران ما سانسورگر و روشن دلان مان تاریک دل
شده اند ما از انسانیت حرف می زنیم مگر شدنیست ؟
جمهوری اسلامی ایران ، وقیح ترین حاکمیت دوران زندگی در سرزمین ما بوده که
چنین ظلم ها و جنایاتی را بر مردم میهنم روا داشته ، من مخالفم نمی توانم
با مصلحت ننگین کنار بیایم و بخواهم که با هر اسمی از این جانیان و دزدان
حمایت کنم !
تا زمانی که سکوت ما هست و مصلحت و مفعت حامیان باید شاهد چنین جنایاتی و
جنایات بدتر از باشیم ! شما را به هر چه اعتقاد دارید قسم می دهم با خودتان
رو راست باشید ، زندگی ارزش این را ندارند که ما انسانیت را بکشیم
بابک خرمدین
HOME |