نامه كروبى به روحانيون قم در باره سركوب دراويش

روشنگرى: حكومت ايدئولوژيك و بويژه بدترين و واپس گراترين شمل حكومت هاى ايدئولوژيك، يعنى حكومت مذهبى تنها زندگى را براى غير مذهبى ها نيست كه به جهنم واقعى تبديل مى كند، تنها اقليت هاى سياسى و فكرى و اقشار مدرن نيستند كه در چنين حكومتى قربانى مى شوند. حكومت مذهبى بنا به تعريف دشمن فرقه هاى مذهبى ديگر است و به همان ترتيب كه غيرمذهبى ها را سركوب مى كند، فرقه ها و گروههاى مذهبى رقيب خود را نيز درهم مى كوبد. و اكنون كار نقض آزادى مذهب در جامعه ما به جايى رسيده است كه حتى فردى مثل كروبى را به نوشتن نامه به روحانيون قم و اعتراض به نقض آزادى مذهب واداشته است. نامه كروبى به نقل از خبرگزارى ايلنا به شرح زير است:



دبيركل حزب اعتماد ملى در نامه اى خطاب به برخى از مراجع تقليد در قم خواستار توجه آنان نسبت به حوادث اخير اين شهر شد.
به گزارش ايلنا، در اين نامه آمده است:

"با عرض سلام و تسليت به مناسبت ايام شهادت ابا عبدالله الحسين عليه السلام و آرزوى توفيق براى حضرتعالى.
نهاد مرجعيت شيعه گرچه در طول تاريخ عمود، خيمه و ركن اسلاميت در ايران بوده است، اما همواره، به خصوص پيش از تشكيل جمهورى اسلامى به اين نكته توجه داشته كه تنها در پرتو آزادى دينى است كه امكان حفظ ايمان مذهبى به وجود مى آيد و اين سنت حسنه اى است كه از نبى مكرم اسلام به علما و فقهاى شيعه به ارث رسيده است. روادارى حضرت محمد مصطفى(ص) با اهل كتاب در مدينه النبى( كه آرمان شهر اسلام به شمار مى رود) در طول زمان به ميراثى تبديل شد كه همزمان با قرون تاريك وسطى در اروپا دوره اى درخشان در حوزه تمدن و فرهنگ اسلامى خلق كرد.
در حالى كه در اروپاى قرون وسطى يهوديان روزگار دهشتناگى را سپرى مى كردند و آئين يهودستيزى در تمدن مسيحى شكل مى گرفت و در شرايطى كه مسلمانان در اسپانيا زير فشار شكنجه و تفتيش عقيده جان مى باختند در پناه تمدن اسلامي، عوام و علماى يهود و نصارى به آسودگى و در پناه روادارى دينى زندگى مى كردند ايرانيان چه پيش از اسلام و چه پس از اسلام همواره حامى روادارى و تساهل دينى و پذيرش عقايد مختلف بوده اند.
بر اين اسال، اقدام اخير پس از عاشوراى حسينى در شهر مقدس قم و درگيرى وسيع تعداد زيادى از متصوفه و مضروب و مجروح و محبوس شدن حدود هزار تن از آنان و تخريب مكانى متعلق به ايشان موجب تعجب اينجانب شد كه لازم دانستم نكاتى را حضور حضرتعالى طرح كنم.
1- تساهل و تسامح اسلامى ايجاب مى كند عقايد ديگران ولو باطل و ناهنجار را بشنويم و آنگاه درباره آنها قضاوت كنيم. دعوت قرآن مجيد به شنيدن سخن ديگران، مقدمه واجب براى جدل احسن با ايشان است. ما در مكتب امام صادق(ع) آموخته ايم كه حتى با دهريون در مسجد مباحثه كنيم و در صدر انقلاب اسلامى بر اين باور بوديم كه در جدلى احسن مى توانيم به ملحدين پاسخ دهيم. اما متاسفانه هم اكنون نه درباره دهريون و ملحدين كه درباره فرقه اى از فرق اسلامى و شيعى (كه قطعا عقايد آنان با اسلام فقاهتى فاصله دارد) به بدترين شكل جدل بلكه جدال روى آورده ايم. قطع نظر از مرام اين افراد و بدون داورى درباره عقايد آنان و با خط كشى نسبت به باورهاى ايشان و پاره اى اقداماتشان معتقدم در پناه تفكر اسلامى مى توان راههاى مناسبى براى نقد مكاتبى مانند تصوف يافت، بدون آنكه حقوق انسانى ايشان نقض شود.
2- از سوى ديگر اسلام فقاهتى به عنوان انديشه بنيادين جمهورى اسلامى هم اكنون حكومتى ساخته كه براساس اجتهاد مستمر و پوياى علما و فقها داراى نظام تفكيك قوا و ساختار حقوقى و دادرسى است مراجع معظم تقليد پيش از تشكيل حكومت اسلامى همواره پايگاه مردم بوده اند بدون آنكه از نام و آئين كسى بپرسند اينك افزون برايشان، حكومت متولى حقوق همه شهروندان جمهورى اسلامى است تعرض به اين ساختار نفسى ولايت قهرى و انحصارى چهره اى بدون نظم و قاعده و از انديشه اسلامى معنايى منقبض و بسته ارائه مى كند. برخورد خيابانى از سوى افراد غير مسئول و بدون حكم قضايى امروز هم شرعا، هم عرفا مطرود است و شايسته است هم حكومت، هم مرجعيت از حيطه و قلمرو خويش پاسدارى كنند. به خصوص آنكه برخى مرتكبين خود را غير مسئولانه به يكى از اين دو نهاد منتسب مى كنند.
3- در شرايطى كه دشمنان اسلام با توهين به پيامبر عظيم الشان اسلام هم غيرت دينى ما را به هماوردى مى طلبند و هم مفهوم آزادى بيان را ملكوك مى كنند و آنگاه صلا در مى دهند كه مسلمانان اهل آزادى نيستند ارائه چهره اى خشن از اسلام خواهى عين ستيز با اسلام حقيقى است.
اسلام حقيقى آن اندازه اقتدار و آزاد انديشى در انبان خويش دارد كه مناقشات فرقه اى را هضم و جذب كند و همزمان با دفاع از دو گوهر ديندارى و آزاديخواهى از مفهوم فرومرده اى در جهان غرب به نام آزادى دينى دفاع و آن را احيا كنيد تا نه كسى جرات توهين به انبيا و ائمه را بيابد و نه كسى به بهانه توهين به مقدسات به اعمال خلاف شرع و عقل دست زند و چهره مقدس اسلام را بازيچه مغرضاتى قرار دهد كه حقيقت اسلام را نشناخته اند.
4- شهرهاى مقدس همواره مكان امن انسان ها بوده اند پيامبر اسلام پس از فتح مكه معظمه فرمان داد كه در خانه خدا خونى ريخته نشود فقها براى حفظ حريم نجف اشرف و قم مقدس زحمت بسيار كشنده اند شهرهايى كه در آنها جان آرامى از اولياى خدا خفته است آرامشى آسمانى مى طلبند.
از سوى ديگر قم به عنوان زادگاه و پناهگاه اصلى انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى بيش از هر جاى ديگرى بايد مدافع قانون و قاعده اى باشد كه اين نظام پايه گذارى كرده است حفظ حرمت قم و نسبت آن با قانون و اقتدار حكومت امروزه فريضه اى است كه بر دوش حوزه مقدسه قم و روحانيت محترم قرار گرفته است.
5- با توجه به اين موارد اينجانب به عنوان فرزند حوزه مقدسه قم و نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى گمان مى كنم نقش مراجع معظم تقليد در طرد روش هاى ناپسند و دشمنى هاى پنهان با حقيقت ايمان و آزادى ديني، خدمت بزرگى به اسلام عزيز در شرايط هجوم بيگانگان است.
هيچ كسى به جز مراجع تقليد نمى تواند از تماميت اسلام كه ايمان و اختيار در آن مستور است دفاع كند. رد شايعات دوستان ناآگاهى كه مى خواهند نهاد مرجعيت را خرج بى تدبيرى نابردبارى خود كنند. طرد افرادى كه در لباس دوست با دفاع بد تصويرى دشمن شادكن از اسلام نشان مى دهند. دفاع از حقوق همه انسان ها حتى كسانى كه عقايد ايشان را نمى پسنديم و حفظ حريم حكومت اسلامى كه نماينده همه شهروندان و مومنان است اكنون منظومه اى از رفتارهايى را تشكيل مى دهد كه عمل به آن تنها برازنده نهاد مرجعيت است و راه را براى ديگر مومنان در دفاع از حقوق انسان ها باز مى كند و حكومت را به انجام وظايف خود در دفاع از همه شهروندان موظف مى سازد.
در عين حال اين مجموعه رفتارها به نهاد مرجعيت چنان حرمت و قداستى خواهد بخشيد كه هر گونه تعرض به آن در آينده از سوى همه حتى منكران و مخالفان محكوم خواهد شد تعرضاتى كه ممكن است از سوى همين دوستان ناآگاه يا دشمنان دانا صورت گيرد و استقلال و احترام نهاد مرجعيت را تهديد كند بنابه همين مهم است كه گمان مى كنيم بهترين پژواك اين نامه نزد مراجع معظم تقليد در قم است آزادى خواهى درمعناى واقعى خود بهترين راه ديندارى است به خصوص اگر آن آزاديخواهان مراجع معظم تقليد باشند.

2 اسفند

HOME