خطابيه همسران کارگران دستگير شده به به سازمان عفو بين الملل، همه سازمانهای مدافع حقوق بشر، همه سازمانهای کارگری و همه وجدانهای بيدار دنیا

کودکان ما پدران خود را ميخواهند. از آنها حمايت کنيد. همين امروز!

• فرزندان ما پدران خود را ميخواهند. انتظار داريم تمام دنيا به حمايت از ما بلند شود و فشار آورد که همسران ما فورا آزاد شوند و کارشان را شروع کنند. فشار شما موثر است. بخاطر انسانيت، بخاطر عدالت، بخاطر مبارزه عليه آنچه ظلم و زورگوئی و بی انصافی خوانده ميشود انتظار داريم تمام تلاشتان را همين امروز انجام دهيد

• نامه غلامرضا ميرزائی سخنگوی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران خطاب به کارگران شرکت واحد و خانواده های آنها: ايمان دارم که تلاش های ما، هرچند به قيمتی زياد اما نتايج بسيار مهمی داشته است، تجارب زيادی اندوخته ايم، ياد گرفته ايم چگونه متحد و متشکل شويم، خواستهائی که پرچمش را بلند کرديم امروز به خواست همه اين خانواده بزرگ کارگری تبديل شده است



پنجشنبه ١٣ بهمن ١٣٨۴ – ٢ فوريه ٢٠٠۶



حتما از اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در روز شنبه ٨ بهمن (٢٨ ژانويه) و سرکوب آنها خبر داريد. حتما خبر داريد که بيش از ٥٠٠ نفر از همسران ما به جرم حق خواهي، به جرم اعتصاب، به جرم درست کردن سنديکا که از حقوقشان دفاع کند در زندان بسر ميبرند. حتما خبر داريد که حتی همسران و کودکان کارگران را هم گرفتند و کتک زدند. از شما انتظار داريم اگر تاکنون از ما حمايت نکرده ايد، حمايت کنيد و اگر حمايت کرده ايد حمايت قاطع تری بکنيد تا مسئولين كار تحت فشار بيشتری قرار گيرند و همسران ما را فورا آزاد کنند.

همسران ما جرمی نکرده اند. آنها ميگويند با حقوقی که سه بار زير خط فقر اعلام شده است نميتوانيم زندگی کنيم و حقوق بيشتری ميخواهيم. جرم را کسانی مرتکب شدند که همسران ما را زدند و به زندان انداختند. جرم را کسانی مرتکب شده اند که کوچکترين حق و حقوقی برای ما قائل نيستند.

همسران ما ميگويند احتياج به تشکل داريم که از پراکندگی نجات پيدا کنيم و متحدانه بتوانيم عليه فقر و محروميتی که به ما تحميل شده مبارزه کنيم.

همسران ما ميگويند احتياج به قرارداد دسته جمعی داريم که در مقابل کارفرما و دولت دسته جمعی ظاهر شويم و دسته جمعی قرارداد ببنديم و دسته جمعی پای مذاکره و اعتصاب برای دستمزدهايمان برويم. و دسته جمعی درمورد ساعت کار طولانی و ناامنی کارمان بحث کنيم.

همسران ما بحق تصميم به اعتصاب گرفتند چون به هيچکدام از خواستهای آنها جواب داده نشد. آنها تصميم به اعتصاب گرفتند تا رهبر سنديکا، آقای منصور اسانلو را که با وضعيت جسمی بسيار وخيمی در زندان بسر ميبرد آزاد کنند. شايد شما اين حق و حقوق را در کشورتان داريد ما در اينجا نداريم.

چند روز است همسران ما در زندانند. موقع دستگيری آنها را مورد ضرب و شتم زياد قرار دادند. همسر و دو دختر کوچک يعقوب سليمي، از فعالين سنديکايمان را کتک زدند. ميتوانيد تصور کنيد که احتمالا با همسران ما در زندان چه کرده اند. نه ملاقاتی داده اند و نه شرکت واحد حقوقی پرداخت کرده است که بتوانيم زندگی مان را اداره کنيم. فرزندان ما پدران خود را ميخواهند. انتظار داريم تمام دنيا به حمايت از ما بلند شود و فشار آورد که همسران ما فورا آزاد شوند و کارشان را شروع کنند. فشار شما موثر است. بخاطر انسانيت، بخاطر عدالت، بخاطر مبارزه عليه آنچه ظلم و زورگوئی و بی انصافی خوانده ميشود انتظار داريم تمام تلاشتان را همين امروز انجام دهيد.



١٢ بهمن ١٣٨٤

امضاها:

غلامرضا ميرزايی عضو هيات مديره و مسئول روابط عمومی و سخنگوی سنديكای شركت اتوبوسرانی واحد

تعدادی از همسران کارگران دستگير شده شرکت واحد اتوبوسرانی تهران





پيام غلامرضا ميرزائی سخنگوی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران خطاب به کارگران شرکت واحد و خانواده های آنها



سلام گرم دارم به همه عزيزانم در شرکت واحد

سلام گرم دارم برای رفقای عزيزم در زندان اوين

و به همه همسران و فرزندان کارگران زندانی

و به همه اعضای هيئت مديره محترم و عزيز در زندان و بيرون زندان



دوستان عزيزم،

افتخار ميکنم که اکنون سخنگوئی سنديکای شرکت واحد را به دوش گرفته ام. متاسفانه منصور اسانلو و ساير رفقای عزيز هيئت مديره سنديکا در زندان هستند و امروز اين وظيفه مهم به دوش من افتاده است. اينجا ميخواهم در اين نقش با شما حرف بزنم. مسائل زيادی است که بايد جمع ميشديم و با هم حرف ميزديم و تبادل نظر ميکرديم اما خودتان شرايط را ميدانيد. ميدانيد که امکان تجمع نداريم. همه ما اعم از کارگران و همسران کارگران زندانی احتياج مبرمی داشتيم که هر روز دور هم جمع ميشديم و درمورد ادامه فعاليت مان با هم به گفتگو مينشستيم و تصميم ميگرفتيم. بويژه خانوادها هائی که عزيزانشان در اوين هستند بيش از همه احتياج دارند که دور هم جمع باشيم اما متاسفانه اين امکان را نداريم. اما حال که امکان ديدار شما عزيزان را ندارم وظيفه خود ميدانم که حرفهايم را از اينطريق به گوش شما برسانم.



اولين مساله که همه به آن فكر ميكنيم، رفقای زندانی ما هستند. نزديک به هزار نفر يا حتی بيشتر اسير شده اند. اسير شده اند تا دستمزد بيشتری که با آن بتوانند فرزندان و همسرانشان را از هر نظر تامين کنند نخواهند. اسير شده اند تا ديگر حرف از سنديکا و متشکل شدن نزنند و پراکنده بمانند. اسير شده اند که حرف از اتحاد، حرف از اعتصاب، حرف از حقيقت و دنيائی که شايسته آنها است نزنند. عليه اجحافات و ظلمی که به آنها ميشود دم در نياورند و ساکت باشند. اما جای افتخار است که امروز آنها هستند که دارند از درون زندان به ما روحيه ميدهند و ما را به ادامه راهمان تشويق ميکنند. پيام های آنها که همه روزه به ما ميرسد به ما قوت قلب ميدهد. به همسران و فرزندان عزيزشان روحيه ميدهد. امروز همسران و فرزندانشان چقدر به آنها افتخار ميکنند که بخاطر يک هدف مقدس، بخاطر بهبود زندگی همکارانشان مبارزه کرده اند و به زندان افتاده اند. روحيه رفقای ما در زندان گواه حقانيت مبارزه ما است. گواه حقانيت تشکل ما است. گواه راه درستی است که همگی ما به آن پيمان بسته ايم. جا دارد که هر کدام که آزاد ميشوند در حلقه محبت گرم همکاران و همسايگان و دوستان و آشنايان خود قرار بگيرند. اگر ميتوانستيم ١٧٠٠٠ کارگر واحد و خانواده ها دور هم جمع ميشديم و در يک اجتماع دهها هزار نفره به استقبالشان ميرفتيم، حلقه های گل به گردنشان می انداختيم، به افتخار تک تک شان چراغها را روشن ميکرديم و جشن بزرگی در تمام شهر برپا ميکرديم. اجازه بدهيد که از طرف سنديکای شرکت واحد به شما عزيزان اعلام کنم که شما عميقا در قلب همه همکاران خود قرار گرفته ايد. هر توهين و بی احترامی به شما که امروز در مناطق مختلف از جانب دشمنان شما ميشود با خشم و اعتراض همکارانتان که زير فشارهای خردکننده ای هستند قرار ميگيرد. همه جا دارند از روحيه شما و از احساس مسئوليت شما حرف ميزنند و به شما افتخار ميکنند. همه ميگويند اگر ذره ای به حقوقمان اضافه کنند بخاطر اين است که شما جور زندان را کشيده ايد و اين حق الزحمه شما است. شما امروز در قلب همه مردم قرار گرفته اند. اجازه بدهيد من هم اينجا به شما اطمينان بدهم که خانواده هايتان را تنها نميگذاريم، شرايط دشواری دارند اما با سربلندی و افتخار به حرکت درآمده اند تا برای آزادی شما بجنگند. و دوستانشان از نظر اقتصادی با احساس مسئوليت تمام دارند امر کمک رسانی را سازمان ميدهند. اين نگرانی را به همکارانتان در بيرون زندان بسپاريد.



مساله مهم ديگر اين است که بسياری از اعضای هيئت مديره در زندان هستند. جای خوشحالی است که با دستگيری فعالين سنديکا تعداد بيشتری قدم جلو گذاشته اند تا جای آنها را پر کنند. جای خوشحالی است که تعداد کارگران فعال که با جان و دل امروز مايلند و ميخواهند اين جای خالی را پرکنند و اين وظيفه را به عهده بگيرند زياد است. همه قدر تشکل شان را ميدانند. همه قدر سنديکايشان را ميدانند و خوشبختانه امروز بيش از هميشه به نقش و اهميت آن اذعان دارند. در هر منطقه ای بايد دوستان جلو بيفتند و کارهای زيادی هست که به دوش بگيرند. امروز اين وظيفه مهم روی دوش آنها است. نسل جديدی از کارگران بايد در مقام رهبری مبارزه کارگران شرکت واحد قرار گيرند. برای آزادی همکاران و از جمله اسانلو و اعضای هيئت مديره تلاش کنند، برای برگرداندن با افتخار همکارانشان به سر کارشان تلاش کنند، و در سخنگوئی و رساندن صدای اعتراض ١٧٠٠٠ کارگر واحد و اعضای خانواده آنها نقش ايفا کنند. اجازه بدهيد اين وظيفه مهم را به شما تبريک بگويم. ترديدی ندارم که شما با کمک گرفتن از تجربه گرانبهای مبارزات تاکنونی که به قيمت زيادی برای همه ما تمام شده است، نقش به مراتب مهمتری ايفا خواهيد کرد.



مساله سوم، همسران کارگران زندانی هستند. جای اميدواری بسيار زيادی است که آنها با روحيه ای مصمم و عالی که واقعا خلاف انتظار خيلی ها است قدم جلو گذاشته اند. دارند همديگر را ميبينند و دور هم جمع ميشوند. دارند تلاش ميکنند صدای خود را به هر طريق ممکن به گوش بقيه برسانند و نيرو جمع کنند. دارند تجمع سازمان ميدهند و سخنگوئی اين تجمعات را به دوش ميگيرند. جای خوشحالی و افتخار بسيار است که نسلی از اين عزيزان، شجاعانه به جمع فعالين اين مبارزه پيوسته اند. اين به همه ما نيرو ميدهد. اين مبارزه ما را صد چندان تقويت ميکند. آنها در حاليکه بايد اقتصاد فقيرانه خانواده را سازمان دهند، روحيه بچه ها را بالا نگهدارند، حواسشان به درس و مشق آنها و دلتنگی برای پدرشان باشد٬ همزمان دارند کارهای مهم و باارزشی را هم سازمان ميدهند. و من اينجا بر سازمان تاکيد ميکنم. نقطه قدرت ما سازمان است. بدون آن پراکنده خواهيم ماند. نقطه قدرت ما اتحاد ما است. اين اتحاد را داريم، اما اگر سازمانش ندهيم کسی به حرفمان گوش نميدهد.



مساله چهارم، ادامه مبارزه حق طلبانه ما است. ما موظفيم همه تلاشمان را برای آزادی دوستان در بندمان بکار اندازيم. موظفيم تلاش کنيم تا همکارانمان با عزت و احترام و بدون هيچ قيد و شرطی به سر کارهايشان باز گردند. همسران کارگران نقش مهم خود را دارند انجام ميدهند. اينجا از همه همسران ديگر، از دوستان و آشنايانشان، و از همه کارگران و کارکنان عزيز شرکت واحد تقاضا ميکنم در تجمعاتی که توسط همسران و اعضای خانواده رفقای در بند ما شروع شده است يک دل و يک صدا شرکت کنيد. ما خواست های مهمی داشته ايم که امروز خواست آزادی فوری کليه همکارانمان و بازگشت به کار بدون قيد و شرط کليه آنها و لغو همه پرونده ها هم به آن خواستها اضافه شده است. آيا حتی يک نفر از کارگران شرکت واحد را سراغ داريد که اين خواستها را خواستهای خود نداند؟ آيا يک نفر از کارگران کشور را سراغ داريد که افزايش دستمزدی که بتواند يک زندگی شرافتمندانه داشته باشد نخواهد؟ آيا کسی را سراغ داريد که تشکل مستقل خود را نخواهد؟ آيا کسی سراغ داريد که نخواهد در مقابل اجحافات و دستمزدهای شرم آوری که به ما ميدهند حق اعتصاب داشته باشد؟ عزيزان، اين خواست ها در دل همه مردم عميقا جا گرفته است که با زندان و شکنجه و اخراج از بين نميرود. اين خواستها را همه با گوشت و پوست لمس ميکنند. کسی روی اين خواستها شکی ندارد. حتی آن دسته کوچکی که دنبال شورای اسلامی هستند اگر از جای ديگری تامين نشوند نميتوانند با اين خواستهای ما مخالف باشند.



اين خواستها خواست ١٧٠٠٠ کارگر شرکت واحد و خواست چند ده هزار اعضای خانواده آنها است و همه ما وظيفه داريم بخاطر بچه هايمان، بخاطر آينده مان، بخاطر خودمان، برای بدست آوردن تک تک اين مطالبات بجنگيم. دليل اينهمه مخالفت با سنديکای شرکت واحد نيز همين است، بخاطر مبارزه آن برای همين خواست هاست.



و بالاخره آخرين نکته ای که اينجا وظيفه دارم با شما در ميان بگذارم اين است که من و ساير همکارانم در

هيئت مديره سنديکا تحت تعقيب هستيم و هر آن ممکن است ما را هم به نزد دوستانمان در اوين ببرند. من اينجا افتخار ميکنم که هر چه در توان داشته ام برای رفاه خانواده بزرگ کارگری ام انجام داده ام. افتخار ميکنم که به عضويت سنديکا در آمدم تا همراه شما برای اين خواستها مبارزه کنم. من ايمان دارم که تلاش های ما، هرچند به قيمتی زياد اما نتايج بسيار مهمی داشته است، تجارب زيادی اندوخته ايم، ياد گرفته ايم چگونه متحد و متشکل شويم، خواستهائی که پرچمش را بلند کرديم امروز به خواست همه اين خانواده بزرگ کارگری تبديل شده است. امروز کارگران شرکت واحد با کوله باری از تجارب گرانبها و با صدها و شايد به جرات بتوانم بگويم با هزاران فعال که از اين پس به ميدان خواهند آمد، به مبارزه متشکل و متحدانه خود ادامه خواهند داد. ايمان دارم که همه شما قدر اتحادتان را ميدانيد. همه شما قدر رهبران مبارزه تان را ميدانيد. همه شما ارزش تشکل داشتن را اگر تا يک ماه قبل نميدانستيد امروز با گوشت و پوست لمس کرده ايد. ممکن است ما را هم بگيرند اما اين اعتقادات را که در قلب هزاران نفر ريشه دوانده است نميتوانند بگيرند.



دست همه شما عزيزان را می فشارم

مبارزه ما پيروز خواهد شد، همه ما بايد به آن ايمان داشته باشيم. رمز پيروزی ما داشتن تشکل و اتحاد ما است.



غلامرضا ميرزائی

عضو هيئت مديره و مسئول روابط عمومی و سخنگوی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران



١٢/١١/٨٤

 

منبع: www.iran-chabar.de

HOME