نسترن
خسروی:اصليترين
مشکل ما اينست
که اجرای صدای
زن برای همگان
ممنوع است
دلم آنجاست که
گوش شنوايی
وجود دارد
خانم نسترن
خسروى بعداز
۱۶ سال زندگی
و تحصيل در
رشتهی آواز
اپرا در
کنسرواتوار
موسيقی پاريس به
ايران
بازگشته و به
فعاليت هنرياش
در تهران
ادامه ميدهد.
از ويژگی کار
اين زن هنرمند
تلفيق آواز کلاسيک
با اشعار
عرفانی فارسی
ست.
از نسترن
خسروى خواهش
كرديم قطعه اى
را در استوديو
براى ما اجرا
كند و از علل
شروع كار هنرى
خود در رشته
آواز و موسيقى
بگويد:
,علت اينکه
موسيقی را
شروع کردم،
احساس ميکردم
که اثر موسيقی
آنقدر قوی ست
که اگر پيامی
روزی داشته
باشم، اين
پيام را می
توانم ازاين
طريق انتقال
بدهم.,
,بهيچ عنوان
نخواستم،
هدفم اصلا اين
نبود که من
خوانندهی
اپرا بشوم.
هدف اين بود
که بخاطر رنگ
خاص صدايم از
تکنيکهای
اروپا
استفاده کنم،
چون نميتوانستم،
يعنی نميشد
آوازهای
تراديشنال
خودمان را
بخوانم از اين
تکنيکها
استفاده کنم،
و برگردم و از
ادبيات
خودمان استفاده
كنم و يک چيز
جديدي، البته
نميشود گفت
چيز جديدی
هست، يک چيز
ديگری را
ارائه بدهم که
نه تراديشنال
باشد، نه آواز
اپرای
کلاسيکی که
شما ميشنويد.,
خانم خسروى در
باره اينكه چه
امکانات و
محدوديت هايی
را زندگی در
خارج از کشور
برای او بوجود
آورده و چه
عاملی باعث
بازگشت وی به
ايران شده، مىگويد:
,اين امکان که
شما در فرانسه
تکنيک را ياد
بگيريد، هست.
در تمام کشورهای
خارجی. اما،
جالب
اينجاست،
اينجا تکنيک
هست و در
ايران تقاضا و
متقاضی. خوب،
من شعر مولانا
را اينجا برای
چه کسی
بخوانم! کجا
روی صحنه
ببرم! امکانات
وجود دارد،
ولی متقاضی کجاست؟
من نگاهم
آنجايی ست که
متقاضی هست.
يعنی دلم هم،
آنجايی ست که
گوش شنوايی
وجود دارد.
بنابراين،
برميگردم
ايران و سعی
ميکنم در
شرايط ايران
اينکار را
انجام بدهم.,
علی رغم
محدوديتهای
موجود برای
خوانندگان زن
در ايران،
خانم خسروی با
علاقه به
فعاليتهای
هنری اش،
بويژه در
سرزمين خود،
تاکيد ميورزد
و علاقمند به
ادامهی آن
است، ولی از
مشکلاتش چنين
ميگويد:
,اصليترين
مشکل ما اينست
که اجرای صدای
زن برای همگان
ممنوع است.
يعنی من مدام
مجبورم از
امكانات
ديگری براى
ارائه كارم
استفاده كنم،
يعنى فقط مىتوان
در حضور زنها
برنامه اجرا
كرد. اين ميشود
گفت تنها
مشکلی ست که
وجود دارد.
ولى چرا، يک مشکل
ديگر هم وجود
دارد. من نياز
به يکسری نوازنده
دارم. اين
نوازندهها
لزوما زن
نيستند. الان
مشکل ديگری که
من دارم اينست
که
ارکستراسيون
همه بايد زن
باشند. به محض
آنکه بخواهم
همراه يک مرد
کارم را روی صحنه
ببرم با مشکل
مواجه ميشوم.
اميدوارم
روزی بشود در
ايران، چه زن
و چه مرد، هر
دو روی صحنه
بروند.,
او از
آرزوهايش
چنين ياد مىكند:
,من فقط دلم ميخواهد
بعنوان يک
خواننده با
آهنگسازهای
خوبی سرکار
پيدا کنم که
اشعار زيبا را
با آهنگهای
زيبای خودشان
ترکيب کنند و
از صدای منهم
استفاده کنند.
من تنها چيزی
که ميخواهم همين
است. حالا چه
شنوندهام دو
نفر باشند، چه
تمام ملت
ايران، چه فقط
خانمها!,
راديو آلمان
12 بهمن