|
خامنهاي" رهبر دست بسته" شهاب - اتریش shahabaustria@hotmail.com 09.01.09 |
پس از "عربده کشیها" و "قمپوز درکردنهای" طولانی مدت در باره محو اسرائیل مسئولان رژیم جمهوری اسلامی به تحریک و تسلیح نیروهای خشونت طلب مانند حماس و یا حزب الله پرداختند. مسئولان رژیم ایران با تشویق حماس به راکت پراکنی و حمله به مردم بیدفاع و زنان و کودکان و ایجاد ناامنی به یاوه گوئی ها و سر دادن وعده های توخالی مبنی بر اینکه "جمهوری اسلامی در کنار آنان ایستاده است" ادامه داد. رژیم ایران سعی کرد که چند روزی با شعارهای آنچنانی خود عوام فریبی کند شاید که از این قبل بتواند کل منطقه خاورمیانه را با بحران و جنگی تحمیلی مواجه نماید. اما هشیاری کشورهای منطقه باعث گردید که رژیم جمهوری اسلامی نتواند به اهداف ضد بشری خود در این مورد برسد. هرچند که در این رابطه یعنی گرم کردن تنور جنگ افروزی و بحران آفرینی رژیم ایران، "فرانسه" و متحدین آنان سعی در بهره گیری از شرایط را داشته و دارند. بطور مثال دولت "سنگال" مستعمره سابق "فرانسه" در آفریقا با ارسال سفیر ویژه خود آقای "سلیمان" سعی کرد که رژیم جمهوری اسلامی را با تاکید بر دشمنی با "یهودیت" مورد تمجید قرار دهد و گفته بود:" شما وارثان بر حق امام علی هستید. امام علی بود که بر علیه یهودیان در جنگ خیبر پیروز شد. کشورهای عربی در جنگ شش روزه در مقابل اسرائیل موفقق نبودند چرا که پیرو امام علی نبودند اما شما پیروز میشوید چون پیروان راه علی هستید. اما پس از تمامی این مانورها بالاخره رهبریت رژیم جمهوری اسلامی به این موضوع اعتراف نمود که "رهبر" "دستانش بسته" است. چند روز قبل پس از آنیکه کسی برای فتوای خامنه ای رهبر رژیم ایران مبنی بر "اقدام جهادی بر علیه اسرائیل" تره هم خورد نکرد ، رژیم مجبور شد با فرستادن تعدادی از "موجودات بسیحی" و چند راس "آخوند" به فرودگاه "مهرآباد" تلاش نماید تا نشان دهد که فتوای "رهبریت دست بسته رژیم" بی پاسخ نمانده است. اما ساعاتی پس از این اقدام ، فرمانده سپاه پاسداران "رهبریت دست بسته " در نامه ای خواستار پایان دادن به تحصن موجودات بسیجی و آخوندکهای همراه آنان شد. پس از آن نیز گله ای از موجودات بسیحی را بسوی بیت رهبری "دست بسته شان بحرکت درآوردند" تا آسیدعلی خامنه ای "رهبر دست بسته رژیم" از آنان برای توجیح یاوه گوئی با"دست بسته" ی خود و دولتمردان "دست بسته" اش دلجوئی نماید. واقعیت این است که از همان اولین روزهائی که رژیم جمهوری اسلامی به اشاعه این یاوه ها پرداخت بارها از سوی نیروهای مترقی عنوان گردید که تهدیدات رژیم در مورد اعلام جنگ و حذف اسرائیل پوچ و توخالی "دست بسته" است . زیرا رژیم جمهوری اسلامی به لحاظ نظامی و سیاسی توان لازم برای انجام حمله به اسرائیل و یا کشور دیگری را نداشته و ندارد. رهبریت "دست بسته" رژیم در دیدار خود با جمعی از موجودات عربده کش: "در مساله غزه به ويژه از جوانان مؤمن و پرشوري که با حضور در فرودگاهها و مناطق ديگر، خواهان رفتن به غزه شدند تشکر ميکنم اما بايد توجه کرد در اين عرصه دست ما بسته است."خبرگزاری ایسنا 09.01.09
رهبریت "دست بسته" رژیم بدرستی اعتراف کرده که علت عمل نکردن به یاوه سرائیها و عربده کشیها این است که "دستانش بسته است". اما سوال اینجاست که چه کسانی این جرات را بخود داده اند و "دستان رهبریت رژیم جمهوری اسلامی" را بسته اند؟ پاسخ به این سوال را میبایست در بستر تحولات سیاسی در ایران، منطقه و جهان بررسی نمود. واقعیت این است که "دستهای رهبر رژیم جمهوری اسلامی ایران" با اوج گیری جنبش های اجتماعی – آزادیخواهانه مردم و اعتراضات روزانه زنان، کارگران، دانشجویان، جوانان، روزنامه نگاران ، نویسندگان و... بسته شده. همچنین وحشت از افشای ماهیت عوامفریبانه اش در آستانه سی امین سالگرد بقدرت رسیدن آخوندها در ایران باعث گردیده که خواب راحت از چشمان رهبریت و دولتمردان "دست بسته" جمهوری اسلامی ربوده شود. شدت این وحشت رهبریت "دست بسته" رژیم تا آنجا اوج گرفته که در پی اجرای طرحهای سرکوب گوناگون، با برقرای حکومت نظامی اعلام نشده ناتوان بودن کللیت سیستم ضد بشری خود در پاسخگوئی به خواستهای بحق مردم ایران را بنمایش گذارده است. رژیمی که با بحران بوجود آمده و در بحران زندگی میکند "دستان رهبریت آن " از یک سو، توسط جنبشهای آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران درداخل بسته شده.جنبشهای اجتماعی که هر روز ابعادی گسترده تری را بخود میگیرند. جنبش زنان در صدر این جنبش ها قرار دارد و از همین رو است که رژیم به سرکوب و دستگیری فعالین جنبش زنان در ایران اقدام میکند و سرکوب آنان در صدر اهداف سرگوبگرانه رژیم قرار دارد. زیرا جنبش برابری طلبانه زنان ایرانی برای فاشیست های مذهبی حاکم بر ایران قابل تحمل نمیباشد. جنبش های کارگران و زحمتکشان ایران نیز که برای کسب حداقل حقوق پرداخت نشده خود مبارزه میکنند در حال گستردگی بیش از پیش هستند.اعتراضات و اعتصابات کارگران و زحمتکشان به صورت گسترده به حرکتی روزانه در کارخانجات و مراکز صنعتی بدل گشته است. دانشجویان مبارز ایران در شهرهای مختلف ایران به اعتراضات حق طلبانه خود ابعاد گسترده تری را بخشیده اند و در اغلب موارد اعتراضات از سطح دانشگاهها به خیابانها کشیده شده است و مبارزات آنان ادامه دارد. جنبش آزادیخواهانه نویسندگان، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان نیز از دیگر مسائلی است که رژیم از آن وحشت و هراس دارد. و از همین روی است که به فیلتر نمودن بیش از پنج میلیون وبلاگ و تارنمای اینترنتی و تعطیل نمودن روزنامه ها و نشریات اقدام نموده است. ابعاد این جنبشهای اجتماعی آنقدر گسترده شده که رژیم بدلیل و حشت از اعتراضات عمومی گسترده ترمردم و قیام سرتاسری آنان, در آستانه سی امین سالگرد حاکمیت ننگیننش مجبور شده که با اعزام گله وار بسیجیان و پاسداران سرکوبگرش مبادرت به برقراری حالت فوق العاده درتهران و شهرهای دیگر ایران کرده است. از سوی دیگر عملکرد ضد بشری رژیم ایران در منطقه باعث گردیده که هیچکدام از کشورهای منطقه نظر مثبتی نسبت به رژیم بحران آفرین و تروریست پرور حاکم بر ایران نداشته باشند. از اینرو نیز "دستان رژیم" دیگر برای انجام مانورهای گوناگونش در منطقه "بسته شده" و کسی پشیزی ارزش برای یاوه گوئیهای "رهبری دست بسته" رژیم و دولتمردانش مانند احمدی نژاد تروریست قائل نیست. اما سوی دیگر این طنابی که "بدستان رژیم" "دست بسته" بسته شده را باید در عرصه بین المللی یافت. در این مورد نیز رژیم با وضعیت بحرانی مواجه است و "دست بسته" شده . این رژیم در بین افکار عمومی مردم جهان بعنوان رژیم ناقض حقوق بشر مردود است. رژیم اعدام کودکان ، سنگسار و سرکوب مورد نفرت جوامع آزاد بشری قرار گرفته. در زمینه صدور تروریسم محکومیتهای این رژیم در دادگاههای بین المللی و پرونده های باز رژیم مبنی بر صدور فرمان قتل و کشتار انسانها و سازماندهی عملیات انتحاری و اشاعه تروریسم، جنگ و ویرانی, باعث انزجار جامعه بین الملل و "بسته شدن دست" رژیم گشته است. افشای پروژه های مخفی هسته ای- تسلیحاتی فاشیست های مذهبی حاکم در ایران از سوی ایرانیان آزاده باعث انزوای بیش از پیش رژیم جمهوری اسلامی و"بسته شدن دست " ملایان حاکم بر ایران گردیده. پرونده فعالیت های هسته ای رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال گردیده که این خود افکار عمومی را در مورد اهداف ضد بشر ملایان حاکم بر ایران را روشن نموده ومکمل انزوای شدید و" بسته شدن دست" رژیم شده است. شورای امنیت تاکنون اقدام به صدور دو قطعنامه از سوی اعضای شورای امنیت نموده و رژیم "دست بسته" را در محدویت های گسترده اقتصادی و تجاری قرار داده. پائین آمدن قیمت جهانی نفت باعث گردیده که رژیم با "دست بسته" در آستانه ورشگستگی کامل قرار گیرد. انتظار میرود که جامعه جهانی با اتحاذ شیوه های شدیدتر، لزوم به یک حرکت و اقدام بازدارنده بین المللی بر علیه رژیم "دست بسته" ایران را ضروری نمایند. از این رو در عرصه بین المللی نیز "دستان رژیم" بسته شده است. اقدامات ضد انسانی رژیم ایران حتی حامیان آن رژیم را به این نتیجه رسانده است که "تاریخ مصرف" رژیم فاشیسم مذهبی "دست بسته" حاکم بر ایران به اتمام رسیده است. رژیم ایران که در زیر فشار جنبش های اعتراضی با "دستان بسته" در حال جان دادن است باردیگر تلاش نمود از طریق صدور بحران به خارج از مرزهای جمهوری اسلامی اراده مردم آزادیخواه ایران و جامعه جهانی را برای "برخوردی بازدارنده" بر علیه خود را خدشه دار نماید. رژیم بحران آفرین جمهوری اسلامی با تسلیح "حماس" این نیروی خشونت گرا را به دامن زدن به جنگ خونین در شهر غزه تشویق نمود. به آنان وعده توخالی داد که در کنارشان با "دستان بسته" ایستاده . رهبریت رژیم با "دستان بسته" اکنون که عاجز و درمانده از همه کس و همه جا شده میداند که وعده های بی عمل و عربده کشی و تهدید به محو و حذف ثمر بخش نیست. رهبریت "دست بسته" رژیم عاقبت مفتضحانه مجبور شده که به این واقعیت اعتراف نماید که "دستان رژیم و رهبریت آن" در "بحران آفرینی" بسته شده و دیگر قادر به عوام فریبی نیست. شاید بازگوئی درسی که مبارزین "جنوب سودان" به پاسداران و مزدوران لشکر قدس سپاه پاسداران رژیم ایران که تحت عنوان "مجاهدین" به این کشور اعزام شده بودند نیاز به تکرار دارد. شورشیان جنوب سودان که بر علیه فاشیست های مذهبی حاکم بر سودان در مبارزه بودند تصمیم گرفتند که درسی را که به "گوردون" فرمانده انگلیسی در هنگام اشغال این کشور توسط قوای انگلیس دادند در مورد مزدوران و فاشیست های مذهبی اشغالگرایرانی نیز تکرار کنند. آنان به مبارزه ای همه جانبه بر علیه اشغالگران "سپاه رژیم" ایران پرداختند. آنها در منطقه ای در جنوب این کشور که امروزه معروف به "جبل الایران" است هزاران نفر از مزدوران مداخله گر رژیم ایران را بهلاکت رساندند و از کشته های "بسیجیان و پاسداران رژیم" ایران کوهی ساختند که معروف به "جبل الایران" گردید. رژیم جمهوری اسلامی واقعیت مرگ هزاران تن از مزدوران سپاه قدس را از نظر مردم ایران پنهان میدارد و ادعا میکند که جنازه های این پاسداران از جمله اجساد باقی ماده از دوران جنگ هشت ساله رژیم ایران و عراق است. مزدوران رژیم در فلسطین میبایستی مطمئن باشند که اینبار مردم فلسطین هستند که جبل الایران دیگری را از مزدوران وابسته به رژیم جمهوری اسلامی شکل خواهند داد تا درس عبرتی باشد برای "رهبر دست بسته" ملایان حاکم بر ایران. تمام وحشت رهبریت رژیم از جان دادن با "دستان بسته" است. رهبری "دست بسته" رژیم اطمینان دارد که کار به "بسته شدن دستانش" محدود نخواهد ماند و مردم ایران بزودی علاوه بر "دستان رهبری رژیم" ، "پاهایش" را نیز خواهند بست. مردم ایران رهبری "دست و پا بسته شده" رژیم فاشیسم مذهبی را به زباله دان تاریخ خواهند پرتابید. |