‏مشروح مصاحبه خبرنگار هفته نامه نيوزويك ‏ ‏با آيت الله منتظرى

‏مشروح مصاحبه خبرنگار هفته نامه نيوزويك ‏ ‏با آيت الله منتظرى
ادوار نيوز‏
‏ ‏خبرنگار: با توجه به اينكه حضرتعالى يكى از بنيانگذاران حكومت‏ ‏جمهورى اسلامى هستيد آن حكومتى كه شما پيش خودتان در اوائل‏ ‏انقلاب فرض مي
كرديد، اين حكومت كه الان هست همان است يا اگر‏ ‏نيست چه فرقى با آن دارد؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : اعوذ بالله من الشيطان الرجيم - بسم الله الرحمن الرحيم‏ ‏و به نستعين .
‏ ‏متأسفانه آن حكومتى كه آيت الله خمينى در پاريس به مردم وعده مي
داد ما‏ ‏هم در ايران براى آن تبليغ ميكرديم آن گونه كه ميخواستيم نشد. اگر يادتان‏ ‏باشد شعارى كه مردم ميدادند و خود آيت الله خمينى هم به مردم‏ ‏ميگفتند: "استقلال ، آزادى و جمهورى اسلامى " بود. آزادى معنايش اين‏ ‏نيست كه فقط مسئولين آزاد باشند هر چه ميخواهند بگويند و انجام دهند،‏ ‏معنايش اين است كه مردم حرفشان را بتوانند بزنند. ما ميبينيم كه مولا‏ ‏اميرالمؤمنين (ع ) وقتى كه حكومت پيدا كردند با اينكه ايشان معصوم بودند‏ ‏فرمودند: "فلا تكفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل فانى لست فى نفسى بفوق‏ ‏ان أخطيء و لا آمن ذلك من فعلى الا ان يكفى الله " (خطبه 216 نهج البلاغه ) باز‏ ‏نداريد خودتان را از گفتار حق و مشورت عادلانه ، زيرا من ذاتا بالاتر از خطا‏ ‏نيستم و از آن در كار خود ايمن نمى باشم مگر خدا مرا كفايت نمايد.
‏ ‏اگر كسى به عنوان نصيحت چيزى بگويد، آقايان با او خيلى تند برخورد‏ ‏مي
كنند. اگر يادتان باشد اينجانب يك سخنرانى به مناسبت سيزده رجب‏ ‏- سال 1376 - در اين حسينيه كردم و به عقيده خودم اين سخنرانى دفاع از‏ ‏انقلاب و اسلام و آيت الله خمينى بود، متجاوز از پنج سال مرا در همين خانه‏ ‏محصور كردند. و از آن روز تا حالا هشت سال است درب اين حسينيه را‏ ‏بسته اند. حسينيه اى كه داخلش درس فقه گفته ميشد، مراسم سوگواري‏ ‏ائمه (ع ) انجام ميشد. فقط عكس آيت الله خمينى و آقاى خامنه اى را به‏ ‏ديوار اين حسينيه زده اند و در آن را بسته اند. خانه اى در اصفهان دفتر بنده‏ ‏بود و آنجا درس ، بحث ، مباحثه و مسائل دينى گفته ميشد، دادگاه ويژه‏ ‏روحانيت جلويش را گرفت ، يكى از قضات دادگاه ويژه حكم كرده كه خانه‏ ‏فروخته شود و به نفع آنها مصادره شود. خانه اى هم در مشهد دفتر من بود،‏ ‏آن را هم توقيف كرده اند. در حالى كه آنجا فقط درس و بحث و مباحثه بود.‏ ‏وقتى كه با بنده كه به قول شما خود از پايه گذاران نظام بوده ام اين گونه‏ ‏برخورد ميشود، واى به حال ديگران .
‏ ‏در زمان اميرالمؤمنين (ع ) افراد عليه خود حضرت شعار مي
دادند. عبدالله‏ ‏بن كواء در نماز عليه خود ايشان شعار داد، اصحاب و حضرت نگفتند‏ ‏بگيريد و با آنها برخورد كنيد. حضرت امير مادامى كه خوارج قيام مسلحانه‏ ‏نكردند و دست به كشتن نزدند با آنان برخورد نكرد، ما اصلا جايى نداريم كه‏ ‏در زمان پيغمبر(ص ) يا اميرالمؤمنين (ع ) كسى را به عنوان مخالف سياسي‏ ‏بازداشت و محاكمه كرده باشند، بازداشت سياسى و محاكمه سياسى در‏ ‏صدر اسلام نداشتيم . در زمان ما آقاى گنجى حرف زده و مطلب نوشته‏ ‏است ، قيام مسلحانه كه نكرده ، اسلحه هم كه ندارد، چند سال او را در زندان‏ ‏به حال بد و گاه در انفرادى نگه داشته اند و حتى حقوق بشر و زندانى نسبت‏ ‏به او رعايت نشده است . اينجانب كه يكى از پايه گذاران انقلاب بودم‏ ‏سالهاست از حقوق سياسى محروم ميباشم و اموال مرا مصادره ميكنند و‏ ‏هيچ روزنامه اى جرأت ندارد يك كلمه از من بنويسد، آيا اين معناى آزادي‏ ‏است ؟! آن آزادى كه ميخواستيم اين بود؟!
‏ ‏شعار مردم "جمهورى اسلامى " بود. آيت الله خمينى مي
فرمودند:‏ ‏"جمهورى اسلامى نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد". و خود ايشان بارها‏ ‏ميفرمودند: "ميزان رأى ملت است ". جمهورى يعنى حكومت مردمى .‏ ‏اسلامى هم يعنى حكومت بر اساس موازين اسلام . اين خواسته همه بود.‏ ‏حالا ميگويند: آيت الله خمينى (ره ) به جمهوريت نظر نداشته است .‏ ‏نمى دانند كه اين توهين به آيت الله خمينى (ره ) است . معنايش اين است كه‏ ‏آيت الله خمينى خداى ناكرده آدم دروغگويى بود، كه جمله اى را به مردم‏ ‏القا ميكرد ولى مقصود واقعى اش نبود; ميگفته "ميزان رأى ملت است " ولي‏ ‏با مردم صادق نبوده است . من يادم هست ايشان در پاريس گفتند: "حتي‏ ‏كمونيستها در اظهار نظر آزادند". يعنى فقط كسانى كه قيام مسلحانه بكنند‏ ‏بايد با آنها برخورد بشود. مردم بايد آزاد باشند و حرفشان را بزنند. حال آن‏ ‏كه من مسلمان يك صحبت كردم بيش از پنج سال محصور و اموال من هنوز‏ ‏هم در توقيف آقايان است . هنوز هم از حقوق شهروندى محرومم .
‏ ‏چند روز گذشته آقاى رئيس جمهور گفت : حقوق بشر در ايران رعايت‏ ‏مي
شود. اين سخنان براى من وقتى ميشنوم به طنز شبيه تر است . وقتي‏ ‏ميبينم با حقوق امثال من اين گونه برخورد ميكنند و مرا از حقوق خودم‏ ‏محروم ميكنند چگونه باور كنم حقوق ديگران را تضييع نمى كنند. بالاخره‏ ‏به شعارهايى دلشان را خوش كرده اند، و الان هم به اسم آيت الله خمينى هر‏ ‏كارى ميخواهند ميكنند. در صورتى كه بر خلاف نظر ايشان است . به اسم‏ ‏اسلام كارهايى را انجام ميدهند و در نتيجه نسل جوان از اسلام هم زده‏ ‏شده اند. اسلام دين رحمت و عطوفت است . قرآن 114 سوره دارد، 113‏ ‏سوره اولش (بسم الله الرحمن الرحيم ) است ، يعنى به نام خداوند بخشنده‏ ‏مهربان . قرآن به پيغمبر(ص ) ميگويد: (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت‏ ‏فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم في‏ ‏الامر) در اثر رحمت خدا اى پيغمبر تو نرمخو هستى ، اگر غليظ و خشن‏ ‏بودى مردم از تو دور و پراكنده ميشدند، مردم را عفو كن ، طلب مغفرت‏ ‏برايشان بكن - لابد آدمهايى را كه كار خلاف كرده اند ميگويد ببخش - با اينها‏ ‏در امور هم مشورت كن . يعنى مخالفين را ببخش و با آنها مشورت كن . اين‏ ‏دين اسلام است اما متأسفانه با مثل آقاى اكبر گنجى كه اظهارنظراتى كرده‏ ‏است اين گونه برخورد ميكنند، و همه دنيا اعتراض ميكنند و كسى هم گوش‏ ‏نمى دهد.
‏ ‏من براى خودم نمى گويم ، حقوق ديگران هم به بهانه هاى مختلف از دست‏ ‏مي
رود. وكيل دادگسترى را ميگيرند زندان ميكنند براى اينكه از محكومين‏ ‏سياسى دفاع كرده است . يك آدم دانشمندى را كه سالها خدمت كرده به‏ ‏بهانه هايى زندان ميكنند.
‏ ‏آن حكومتى كه ما مي
خواستيم اين نبود. حالا اميدواريم ان شاءالله مسئولين‏ ‏كمى به فكر بيفتند تجديد نظر كنند و ببينند نسل جوان را دارند از دست‏ ‏ميدهند. يك جورى رفتار بكنند كه نسل جوان نسبت به اسلام بيشتر از اين‏ ‏بدبين نشوند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: آيا به نظر شما نشانه هايى از اين تجديدنظر و تفكر جديد بين‏ ‏مسئولين ديده مي
شود؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : نه ظاهرا; من كه نديدم . اگر بود علامتى پيدا بود. در هر‏ ‏حال تا مادامى كه در كارها تجديدنظر نكنند وضع همين است و خطرناك هم‏ ‏هست . ان شاءالله خدا به دل مسئولين بيندازد كه در درونشان تغيير يابند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: سؤال ديگر اين است كه به نظر بسيارى از صاحب نظرها بحران‏ ‏اصلى كه در حال حاضر گريبان گير جمهورى اسلامى هست بحران‏ ‏مشروعيت است ، آيا به نظر شما اين نظر درست است ؟ اگر درست است‏ ‏دليل آن چيست ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : براى اينكه مشكل مشروعيت پيش نيايد حكومت بايد بر‏ ‏اساس خواست مردم باشد. خود پيغمبراكرم (ص ) با اينكه در قرآن كريم‏ ‏آمده است : (النبى أولى بالمؤمنين من انفسهم ) تا مادامى كه مردم با پيغمبر‏ ‏بيعت نكردند متصدى حاكميت نشد. اميرالمؤمنين على (ع ) تا مادامى كه‏ ‏مردم بيعت نكردند متصدى حكومت نشد. امام حسن مجتبى (ع ) در نامه اي‏ ‏كه به معاويه مي
نويسد ميگويد: وقتى كه اميرالمؤمنين از دنيا رفت "ولاني‏ ‏المسلمون الامر من بعده " مسلمانها بعد از پدرم مرا ولى قرار دادند. همه‏ ‏تكيه شان روى بيعت و روى خواست مردم بود با اينكه آنها معصوم بودند، با‏ ‏اينكه حكومت واقعا حق آنان بود، با اين حال بر بيعت اتكا ميكردند.‏ ‏آيت الله خمينى بارها ميفرمود: "ميزان رأى مردم است ". بنابراين وقتى كه‏ ‏بنا باشد مردم يك حاكميتى را نخواهند با آن بيعت نمى كنند، و اينجاست كه‏ ‏بحران مشروعيت پيش ميآيد.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: خيلى از صاحب نظران خارجى مي
گويند كه جمهورى اسلامي‏ ‏يك جمله متناقضى است . يعنى هيچ حكومتى نمى تواند هم جمهوري‏ ‏باشد و دموكراتيك هم اينكه اسلامى باشد، نظر شما در مورد اينها‏ ‏چيست ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : ببينيد مردم ايران اكثريت قاطعشان مسلمانند، اين را‏ ‏نمى شود منكر شد، چه شيعه و چه سنى همه مسلمان هستند. دين مقدس‏ ‏اسلام بر حسب آنچه از كتاب و سنت به دست مي
آيد دينى نيست كه فقط‏ ‏مسائل اخلاقى و عبادى را ذكر كند، بلكه تمام شئون مردم را اسلام زير نظر‏ ‏دارد، و حتى راجع به حاكميت از قرآن و سنت استفاده ميكنيم كه چه‏ ‏شرايطى براى حاكم هست ، اكثريت قاطع مسلمانند; بنابراين مردم رأي‏ ‏ميدهند كه حاكم بر اساس موازين اسلامى حكومت كند و اين خواست‏ ‏اكثريت مردم است . و اين دو با هم تناقضى ندارند. البته جمهورى اسلامي‏ ‏بايد به مردم بگويد اسلام حق است و از اسلام دفاع نمايد، اما چماقى نبايد‏ ‏باشد. خدا به پيغمبر در قرآن ميگويد: (فذكر انما انت مذكر لست عليهم‏ ‏بمصيطر) اى پيغمبر تو تذكر بده ، تو تذكر دهنده اى ، تو سيطره بر مردم‏ ‏ندارى . نمى توانى چماقى برخورد كنى . بنابراين دين و حكومت نبايد‏ ‏ديكتاتورى باشد. از باب اينكه اكثريت قاطع مردم مسلمان هستند و در‏ ‏رژيم هاى سابق موازين اسلامى رعايت نمى شد گفتند: جمهورى اسلامى ،‏ ‏يعنى حكومت مردمى كه خواهان اسلامند; و چون خواهان اسلامند بر طبق‏ ‏موازين اسلام بايد باشد، تركيب اين دو از اين جهت بوده است .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: البته ايراد اصلى كه اين صاحب نظرها دارند به ولايت فقيه‏ ‏برمى گردد. مي
گويند اصل ولايت فقيه با جمهوريت و دموكراسى سازگار‏ ‏نيست ، ميگويند به هرحال حكومت ميتواند ولايت فقيه باشد ولى ديگر‏ ‏نمى تواند جمهورى و دموكراتيك باشد.
‏ ‏آيت الله منتظرى : اين ايراد وقتى پيش آمد كه آقايان آمدند كلمه "مطلقه " را‏ ‏هنگام بازنگرى و در بحبوحه فوت آيت الله خمينى اضافه كردند. من با اينكه‏ ‏خود از بنيانگذاران تئورى ولايت فقيه در مجلس خبرگان اول بودم به‏ ‏"ولايت مطلقه " رأى ندادم ، براى اينكه قبول نداشتم .
‏ ‏ولايت فقيه در نوشته ها و كتابهايم هست ولى مطلقه نيست . ولايت از آن‏ ‏فقيه است چون وقتى كسى مي
خواهد بر طبق موازين اسلام حاكميت داشته‏ ‏باشد بايد آگاه به موازين اسلام باشد يعنى فقيه باشد. ما در مجلس خبرگان‏ ‏مثال ميزديم ميگفتيم در شوروى سابق چون ميخواستند كشور را بر‏ ‏اساس نظريه ماركسيسم اداره كنند آنكه ايدئولوگ ماركسيسم بود سر كار‏ ‏ميآوردند تا بداند موازين ماركسيسم را چطور پياده كند، حالا وقتى كه‏ ‏بناست جمهورى بر طبق موازين اسلام در كشور باشد بايد حاكم كسى باشد‏ ‏كه كارشناس موازين اسلام ميباشد، و از آن به كلمه "فقيه " تعبير ميگردد.‏ ‏قرآن كريم هم ميگويد: (هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون ) آيا عالم‏ ‏و غير عالم با هم مساويند؟ قرآن ميگويد: (افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع‏ ‏امن لا يهدى الا ان يهدى ) كسى كه به حق هدايت ميكند سزاوار است مورد‏ ‏پيروى قرار گيرد يا كسى كه خودش بايد هدايت شود. معناى ولايت فقيه‏ ‏همين حد است كه ولى فقيه بر طبق موازين اسلام حكومت كند. نه اينكه در‏ ‏همه كارها دخالت نمايد. سياست خارجى ، اقتصاد، فرهنگ و...هر يك‏ ‏خودش بايد متخصصينى داشته باشد تا طبق مصلحت اسلام كار كنند. اين‏ ‏درست نيست كه يك نفر همه كاره باشد. بنابراين منظور از ولايت فقيه اين‏ ‏بود كه يك فقيه كارشناس مسائل اسلامى در رأس باشد، چون بناست كشور‏ ‏بر اساس موازين اسلام اداره شود. آيت الله خمينى به همين اعتقاد داشت و‏ ‏بيش از اين نمى گفت .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: به نظر شما دليل اين صحبتها كه در مورد حكومت اسلامى - به‏ ‏جاى جمهورى اسلامى - گفته مي
شود و نظريه كشف شدن ولى فقيه‏ ‏چيست ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : اين حرفها بى اساس است .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: اگر بى اساس هم باشد آيا به نظر شما چه هدفى دارند؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : لابد كسانى مي
خواهند حكومت از خودشان باشد. بعضي‏ ‏از آقايان گفتند كه ولايت فقيه نصب از طرف خداست و شخص خاص را ما‏ ‏كشف كرده ايم ، يعنى خداوند يك فرد را نصب كرده است ; در صورتى كه اگر‏ ‏نصب درست باشد، نصب كننده به عنوان كلى "فقيه " را نصب كرده است .‏ ‏پس همه فقهاى عدول منصوب هستند نه يك شخص خاص . طرح‏ ‏حكومت اسلامى هم به جاى جمهورى اسلامى درست نيست چون‏ ‏پيغمبر(ص ) با اينكه پيغمبرى اش از طرف مردم نبود اما حاكميتش را بر اثر‏ ‏بيعت با مردم به دست آورد. اميرالمؤمنين هم همين طور. پس بايد بيعت‏ ‏باشد، و ولايت مطلقه كه يك نفر همه كاره باشد و كارى به رأى و نظر مردم‏ ‏نداشته باشد را ما قبول نداريم .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: با توجه به تمام اين صحبتهايى كه شد فكر مي
كنيد كه در آينده‏ ‏نزديك يا آينده دور تغييرى حاصل بشود، يعنى آيا تغييرى مثلا در‏ ‏حوزه ها به وجود ميآيد؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : من علم غيب ندارم و از آينده خبر ندارم ، بستگى به اين‏ ‏دارد كه آقايان تجديدنظر كنند. و اگر تجديدنظر نشود مردم به اين شعارها و‏ ‏به اين چيزها قانع نمى شوند. آقايان وقتى كه مي
روند يك جا و مردم ميآيند‏ ‏به استقبال ، خيال ميكنند اينها همه پيرو و مطيع آنان هستند. من خودم يك‏ ‏بار به آيت الله خمينى گفتم : آقا! اين مردم كه اينجا آمده اند و براى شما شعار‏ ‏ميدهند خيال نكنيد اينها همه موافق اين روشهاى حكومتى هستند.‏ ‏بعضى ها از رفتار حاكميت دلشان خون است ، اما چون مسلمانند به شما‏ ‏اعتقاد دارند براى اينكه يك مرجع تقليد هستيد، اما مسائل را خوب‏ ‏ميفهمند. اشكالى كه بعضى به من ميگرفتند اين بود كه من دو سه ماه يك‏ ‏بار ميرفتم مسائل را به ايشان تذكر ميدادم ، در عوض يك عده اى ناراحت‏ ‏بودند و ميرفتند چيزهاى ديگرى ميگفتند. من به ايشان گفتم : آقا! من‏ ‏ميخواهم تا پنجاه سال ديگر سوژه اى عليه شما نباشد و انتقاد نكنند، يك‏ ‏رفتارهايى در آينده عليه شما سوژه ميشود. من به عنوان خيرخواهى چون‏ ‏به ايشان علاقه داشتم ميرفتم تذكر ميدادم ، وظيفه ام بود. اين وظيفه‏ ‏همگانى است ، كسانى كه ساكت ميشوند در اين مسائل گناه ميكنند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: بزرگترين اشتباهات آن دوره را در چه چيزى مي
دانيد؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : به طور خلاصه كسانى خودشان را مطلق مي
گرفتند و‏ ‏ميرفتند به ايشان حرفهايى ميزدند ايشان هم معصوم كه نبودند خواهي‏ ‏نخواهى تحت تأثير قرار ميگرفتند. ما معيار را نبايد فقط شخص آيت الله‏ ‏خمينى بدانيم ، ايشان هم خود را معصوم نمى دانستند. بايد ببينيم كتاب و‏ ‏سنت چه گفتند و ائمه (ع ) رفتارشان چگونه بوده ، آنها ملاك و معيار‏ ‏هستند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: من منظورم اشتباهات حكومت در زمان ايشان بود.
‏ ‏آيت الله منتظرى : از اشتباهات حكومت همين بگير و ببندها كه آن روز هم‏ ‏بود، زندان كردن افراد، بسيارى از اعدامها كه در زندانها اتفاق افتاد، اينها و‏ ‏امثال اينها كارهاى خلاف بود.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: بجز اعدامها ديگر چه ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : وعده هايى كه به مردم داده شد مثل آزادى و به آن عمل‏ ‏نشد. حقوق شهروندى افراد خيلى جاها تضييع مي
شد. در اينجا باز هم من‏ ‏موعظه ميكنم اينهايى كه متصدى امور هستند تجديدنظر كنند و روش خود‏ ‏را اصلاح نمايند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: حضرت آيت الله ! آيا خود شما گاهى افسوس مي
خوريد كه يك‏ ‏كارى را بايد ميكرديد كه اين كار انجام نشد؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : بنده تا آن اندازه كه قدرت داشتم فعاليت مي
كردم و خيلي‏ ‏كارهاى ديگر شايد آن وقت به ذهنم نيامد كه انجام دهم ، من هم معصوم‏ ‏نيستم . ولى همين مسأله زندانها را من به ايشان نامه نوشتم و تعقيب كردم .‏ ‏من يادم هست وقتى كه آقايان نامه از آيت الله خمينى براى اعدام مجاهدين‏ ‏خلق گرفتند، بعد نامه دومى را براى اعدام كمونيست ها از ايشان گرفتند،‏ ‏آقاى خامنه اى - آن روز رئيس جمهور بود - داخل همين خانه به من گفت :‏ ‏"يك عده آمده اند به من گفته اند از امام يك نامه گرفته اند براى اعدام‏ ‏كمونيست ها، و خيلى كار بدى است ." گفتم : "آن روز كه نامه گرفتند‏ ‏مجاهدين خلق را كه بالاخره مسلمان بودند اعدام نمايند و دو هزار و‏ ‏هشتصد نفرشان را اقلا اعدام كردند چطور شما آن را هيچ نگفتى ؟" ايشان‏ ‏گفت : "مگر نامه ديگرى نوشته اند؟" گفتم : "شما كه رئيس جمهور هستي‏ ‏وقتى از آن نامه خبر ندارى چه رئيس جمهورى هستى ؟!" آن وقت نامه دوم‏ ‏را كه گرفته بودند براى كمونيست ها ايشان فهميده بود و عصبانى بود.
آقاي‏ ‏خامنه اى مي
گفت : ما وقتى ميآييم اينجا اخبار دو سه ماهه را از شما كسب‏ ‏ميكنيم و ما ميبينيم شما منبع اخبار كشور هستيد.
‏ ‏يادم هست نامه اول كه از آيت الله خمينى گرفته بودند راجع به مجاهدين‏ ‏خلق ، دو روز بعد يكى از قضات آمد و نامه را نشان داده و گفت ما چه كنيم با‏ ‏اين نامه ؟ من آن روز اصلا خوابم نبرد. خيلى فكر كردم تا اينكه نامه اى براي‏ ‏آيت الله خمينى نوشتم و يك نسخه اش را هم فرستادم براى شوراى عالي‏ ‏قضايى آن زمان تا از اين اعدامها جلوگيرى شود. منظور اين است كه اين‏ ‏مسائل را آن اندازه كه از من برمى آمد تعقيب مي
كردم ، اما خيلى از آنها را هم‏ ‏شايد آن وقت توجه نداشتم .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: حالا ما بپردازيم به مسأله هسته اى ايران ، دولتهاى غربي‏ ‏همان طور كه مي
دانيد دغدغه خاطرى دارند در مورد برنامه هسته اى ايران ،‏ ‏آيا به نظر شما حق دارند كه اين دغدغه خاطر را داشته باشند؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : آن روزها مثلى مي
گفتند خرما خورده نمى تواند به ديگري‏ ‏بگويد خرما نخور. آمريكايى ها در هيروشيما و ناكازاكى بمب اتمى انداختند‏ ‏و اين همه مردم را تلف كردند و الان هم سلاح هسته اى دارند. روسيه ، هند،‏ ‏پاكستان ، اسرائيل و فرانسه هم دارند. حالا چطور به ايران ايراد ميگيرند؟‏ ‏اينها نمى توانند به ايران بگويند شما از انرژى هسته اى حتى استفاده‏ ‏صلح آميز هم نكنيد. اينجا سازمان ملل مسئوليت دارد. سازمان ملل بايستي‏ ‏به آمريكا و اروپا بگويد خودتان كه سلاح هسته اى داريد بياييد اول اينها را‏ ‏نابود كنيد، ايران هم اگر داشته باشد بايد نابود كند. من نمى گويم ايران سلاح‏ ‏دارد يا ندارد اما ايران مدعى است من ميخواهم از انرژى هسته اى استفاده ‏ ‏صلح آميز كنم و اين يك حق مشروع است . سازمان ملل بايد عدالت را‏ ‏رعايت كند. آمريكا و كشورهاى ديگر را نگذارد سوء استفاده كنند، ايران را‏ ‏هم نگذارد سوءاستفاده كند. اما اينكه اصلا انرژى هسته اى نداشته باشد‏ ‏مطلب نادرستى است .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: با توجه به اينكه آمريكا نمى خواهد كه ايران حتى فن آوري‏ ‏هسته اى داشته باشد و با توجه به اينكه آمريكا تنها ابرقدرت موجود در‏ ‏دنياست ، آيا شما نگران اين نيستيد آمريكا و يا اسرائيل با توجه به‏ ‏صحبتهايى كه الان مي
شود، يعنى عدم همكارى ايران ، حمله كنند به‏ ‏مناطق استراتژيك ايران ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : بايد مسئولين با زبان ديپلماسى اين مسأله را حل كنند و‏ ‏نگذارند كار به بحران و جنگ برسد. اينكه ما به طور كلى با آمريكا قطع رابطه‏ ‏كنيم درست نيست . بايد با زبان ديپلماسى كار كنند تا روابط دوستانه بشود،‏ ‏اين وظيفه مسئولين است . مسئولان نبايد تندى بكنند تا آنها لج كنند،‏ ‏سياستمداران در سياست نبايد به دنبال لجبازى و بحران آفرينى باشند. من‏ ‏يادم هست آمريكايى ها وقتى كه در ويتنام جنگ مي
كردند، در پاريس با‏ ‏ويتنامى ها نشستهاى دوستانه و ديپلماتيك داشتند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: آيا شما از آن دسته سياستمدارانى هستيد كه مي
گويند: ما تا‏ ‏رابطه مان را با آمريكا برقرار نكرده و مشكلاتمان را با آمريكا حل نكنيم‏ ‏رابطه ما كلا با دنياى خارج حل نمى شود؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : اگر ما با آن كشور روابط نداشته باشيم هر دو ضرر مي
كنيم .‏ ‏حتى اشغال سفارت آمريكا - با اينكه من خودم آن وقت تأييد ميكردم - كار‏ ‏اشتباهى بود. سفارت آمريكا را اشغال كردن يعنى جزئى از كشور آمريكا را‏ ‏اشغال كردن ، و اين كار درستى نبود.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: پس برگرديم به آن سؤال قبل ; اگر افسوس مي
خوريد كه شايد‏ ‏ميتوانستيد يك كارى كنيد اين اشغال سفارت يكى از آنها بوده ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : درست است . در جو و تلقى آن روزها خيلى ها از جمله ما‏ ‏اين حركت را تأييد مي
كرديم .
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: در مورد اين صحبتهاى جديد آقاى احمدى نژاد در مورد كشتار‏ ‏يهوديها و هلوكاست و اينها چى فكر مي
كنيد، دليل اين صحبتها چيست ؟
‏ ‏آيت الله منتظرى : اين حرف را سابقا من در نوشته هايم داشتم كه فرض‏ ‏مي
كنيم كه نازى ها و لهستانى ها و اتريشى ها شش ميليون يهودى را قتل عام‏ ‏كردند چرا غرامتش را فلسطينى ها بدهند؟ اسرائيل را بر همين اساس با زور‏ ‏درست كردند، از اين جهت ما ميگوييم مشروع نيست . شصت هفتاد سال‏ ‏پيش دولت اسرائيل وجود نداشت ، در حال حاضر بايد سازمان ملل فكر‏ ‏اساسى بكند و نگذارد حقوق فلسطينى ها كه آواره شده اند پايمال شود. به‏ ‏عقيده من يك انتخابات همگانى بايد بشود. يهود و مسلمانها و مسيحيان‏ ‏همه رأى بدهند و يك حاكميتى انتخاب نمايند، نه اينكه امكانات دست‏ ‏اسرائيل باشد و فلسطينى ها حق نداشته باشند.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: يك سؤال آخر هم هست كه آيا در شرايط حاضر فكر مي
كنيد اين‏ ‏صحبتها درست باشد در حالى كه همه دارند...
‏ ‏آيت الله منتظرى : به نظرم بايد يك جور حرف زد كه با اصول ديپلماتيك‏ ‏مناسب باشد. به قول معروف : هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد. اگر‏ ‏حرفى درست هم باشد انسان بايد جايش را بسنجد و به گونه اى مطرح نمايد‏ ‏كه كمتر ضرر داشته باشد.
‏ ‏
‏ ‏خبرنگار: خيلى ممنون ، لطف كرديد.
‏ ‏آيت الله منتظرى : موفق باشيد. هميشه وقايع را آن جورى كه هست انتقال‏ ‏دهيد، گزارش و اخبار غلط ندهيد و گزارش و اخبار غلط را هم ترتيب اثر‏ ‏ندهيد. چون حق بر همه چيز مقدم است . من وقتى به آيت الله خمينى نامه‏ ‏مي
نوشتم ، يك عده به من ميگفتند اينها ممكن است باعث شود قائم مقامي‏ ‏رهبرى از شما گرفته شود، ميگفتم : گرفته شود، ما بايد چيزى كه حق است و‏ ‏وظيفه مان است انجام بدهيم حالا به هر جا ميخواهد منتهى بشود. من هيچ‏ ‏وقت طالب مقام نبودم ، همه ما از اول كه در انقلاب شركت كرديم به عنوان‏ ‏اين وارد صحنه مبارزه شديم كه يك حكومت دينى عاقلانه اى به وجود بيايد‏ ‏كه حقوق همه حتى حقوق اقليت ها و مخالفين محفوظ باشد.
‏ ‏ان شاءالله موفق باشيد.

اين مصاحبه در ‏تاريخ ‏1384/10/17‏‏ صورت گرفته و اخيرا منتشر شده است


‏دفتر آيت الله العظمى منتظرى ‏
‏‏1384/11/8‏‏

HOME