رييس
جمهور در
مصاحبه با
دفتر رياست
جمهوري : حمايتهاي
زيادي از طرح
من در سطح
جهان شده است
دوشنبه،
12 دی 1384
دكتر محمود
احمدىنژاد
در پاسخ به سوالات
تعدادى از
شهروندان با
دفتر رئیس جمهور، مصاحبه
ای انجام داده
است.وی در این
مصاحبه گفته
است:حمايتهاى
وسيعى از طرح ضدصهیونیستی
من در سطح
جهان شده است.
متن
اين پرسش
و پاسخ به اين
شرح است:
سوال
: آقاى رييسجمهور،اگر
ممكن است راجع
به ديدگاه
شخصى خود درباره
حقوق بشر
توضيح دهيد و
آيا موافق با
ديالوگ با
اروپا در باب حقوق
بشر هستيد؟
رييس
جمهور: من در
باب حقوق بشر،
ديدگاه شخصى و
اختراعى
ندارم
و ديدگاه
مكتبى ما هم
روشن است.
«حقوق بشر»
براى ما يك
ابزار
تبليغاتى
نيست،
بلكه
حقوق بشر
باتعريف دينىاش
براى ما نه
فقط اهميت،
بلكه قداست هم
دارد و حتما مهم
است. وقتى از
مهرورزى و
عدالتخواهى
يا از خدمت
رسانى و
پاسخگويى حرف
مىزنيم،
همه
اينها
تعابير ديگرى
از مضامين
«حقوق بشر» است.
و اما مساله
گفتگو در اين
باب با
ديگران، با آنهم
موافقيم و
بلكه ما اصلا
مدعى هستيم، آنهم
نه فقط گفتوگو
با چند
كشور خاص و با
اهداف سياسى و
تبليغاتى، بلكه
من معتقدم كل
جهان بايد با
يكديگر
در
اين باب،
كاملا
صادقانه و
مستدل و از
موضع برابر،
سخن بگويند.
در باب حقوق
بشر و گفتوگو
در اين خصوص
بر دو نكته
تاكيد دارم:
يك)
مبانى نظرى
«حقوق بشر» بايد
كاملا شفاف و
مستدل باشد و
اگر كسانى مىخواهند
نوع
ليبراليستى
آن را جهانى و رابطه
حقوق بشر را
با دين، قطع
كنند، بايد
دليل كافى
بياورند و پشت
ميز فلسفى، در يك
بحث منطقى و
برابر و علنى
و كاملا علمى،
آن را اثبات
كنند. با
تهديد و فشار
بحث علمى
نمىشود. من پيشنهاد
آغاز يك سلسله
نشستهاى علمى
در سطح عالى
ميان متفكران اسلامى
با متفكران
اروپايى را در
باب «مبانى حقوق
بشر» مىدهم و
شرايط آن را
هم دولت
ايران فراهم
خواهد كرد به
شرط آنكه اين
مناظره علمى،
در سطح رسانههاى
غرب هم
سانسور
نشود و نتيجهي
اين بحثها
براى اظهار
نظر همه
انديشمندان
در سطح بينالمللى عرضه
شود.
دوم)
با «حقوق بشر»،
در عمل هم
بايد برخورد
صادقانه صورت
گيرد و
نبايد
برخورد
ابزارى و در
جهت سلطه و
رويكرد استعمارى
باشد. روشى هم
براى اين مورد دوم
پيشنهاد مىكنم
كه همه موارد
نقض حقوق بشر
را فهرست كنيم
و همه كشورها
را مورد
داورى
قرار دهيم.
يعنى ما
نماينده مىفرستيم
تا از وضع
آزادى بيان و
قلم، وضع
زندانها،
وضع زنان و
كودكان در
كشورهاى
اروپايى گزارش
تهيه كنند، آنها
هم عينا
همين
كار را در
ايران صورت
دهند و
جمعبندى كنيم
و به داورى
افكار عمومى
جهان بگذاريم
و نتيجه را هم
نه سانسور
كنيم و نه
يكجانبهگرايانه
منتشر كنيم.
پس با دو
قيد
«علمى بودن» و
«منصفانه و
برابر بودن»،
با هر گفتوگويى
با هر كشورى و
در هر سطحى
در باب «حقوق
بشر» موافقم.
سوال
: جناب دكتر
احمدىنژاد،
سوالى كه شما در
باب سابقه
تاريخى غرب و
يهود و
استدلالهاى
صهيونيستى
براى كشتار
فلسطينىها (هولوكاست)
طرح كرديد بار
ديگر دنيا را
لرزاند و در
راس اخبار
جهان قرار
گرفت و
صفبندى
جهانى ميان
موافقان و
مخالفان را
ايجاد كرده
است، به نظر
خودتان چرا
طرح يك
سوال
، اينقدر
سروصدا كرد؟
رييسجمهور:
عصبانيت و واكنش
خشن مخالفين،
به نظر
من پردههاى
زيادى را كنار
زد. بنده سه
نكته را با
افكار عمومى
جهان، طرح
كردم:
1- بين
صهيونيزم و
يهوديت،
تفكيك بايد
كرد. چون يهوديان
در سرزمينهاى اسلامى
همچون ايران و
فلسطين و...
هميشه در امنيت
و آسايش زيستهاند
و آزادى مذهب داشته،
دارند و
خواهند داشت.
ولى
صهيونيزم،
خودش يك ايدئولوژى
غربى و يك
ايده استعمارى
است كه با
اهداف
سكولاريستى و
روشهاى
فاشيستى،
توسط انگليسيها
در منطقه
تاسيس
شد و در حال
حاضر با كمك و
هدايت مستقيم آمريكا
و بخشى از
اروپا،
مسلمانان را كشتار
مىكند.
2- بنيان
تاريخى كه
براى مشروعيت
صهيونيزم،
ساختهاند
مساله
قتل
عام يهوديان
بدست ارتش
آلمان است كه
در مورد تعداد
اين
قربانيان، دو
ديدگاه
رسمى
و غيررسمى در
خود اروپا
وجود دارد ولى
هيچوقت به
بحث آزاد علمى
گذاشته نشده است
و تبديل به يك
خط قرمز و
اسطوره
غيرقابل بحث
شده است.
البته ديدگاه
ما آن است
كه
جان انسان ها
از هر قوم و
نژاد و دين
محترم است و
احدى حق ندارد
پاكسازى قومى
و نژادى
و مذهبى به
راه اندازد،
به هر ترتيب
محكوم است.
3- اما
اگر در اين
نقل
تاريخى، هيچ
مبالغهاى هم
نباشد و واقعا
همين تعداد
يهودى را هم
كشته باشند
چرا انتقامش
را از
مسلمانان مىگيرند؟
چرا خود اروپا
كه عامل جنايت
بوده، هزينه
اش را نپردازد؟
و يك سوال مهم
كه بايد دولتها
و رسانههاى
غرب پاسخاش
را به وضوح
بدهند
اين
است كه آنها
آنروز چه
جناياتى
كردند كه
امروز صهيونيستها
نمىكنند؟ صهيونيزم،
اصلا يك
فاشيزم جديد
است.
سوال
: به نظر شما
اين واكنشهاى
شديد،
غيرعادى
نبود؟!
رييسجمهور:
البته حمايتهاى
وسيعى هم در
سطح جهان از
طرح اين
سوال شده و
هنوز هم مىشود
ولى من وقتى
اين عصبانيت
در برابر طرح
عادى يك سوال را
ديدم، از خود
پرسيدم مگر
سوزن اين سوال
به كدام نقطه
عصبى حساس
اصابت كرد؟ اتفاقا
يهود ستيزى يك
سنت قديمى در
خود اروپا بوده
است والا در
جهان اسلام،
همواره
يهود
ها راحت بودهاند.
سوالى به ذهنم
خطور كرد كه
حالا مطرح مى
كنم: آيا فكر
نمى كنيد
كه يك هدف مهم
از ايجاد رژيم
ساختگى
«اشغالگر قدس»
و كوچ دادن
يهوديان اروپا به
آنجا به نوعى
ادامه همان
يهودستيزى
بوده باشد
يعنى هدفشان
اخراج يهودى
ها از اروپا
و نوعى
پاكسازى قومى
و مذهبى بوده
است. منتهى
بهترين راه
براى حذف
يهودىها
از
كل اروپا همين
ساختن يك
اردوگاه
يهودى در منطقه
اسلامى بوده
است تا با يك
تير، دونشان
بزنند. يعنى
هم يهوديها
را از اروپا
بيرون بريزند
و هم با مظلوم
نمايى به
نام
يهود در قلب
جهان اسلام يك
زائده
اروپايى با
ماهيت
صهيونيستى و
ضداسلامى
ايجاد
كنند؟
آيا به نظر
شما اين سوال
مهمى نيست؟ از
همه كسانيكه
در اين خصوص ادعايى دارند
بخواهيد كه به
اين سوال جواب
بدهند.
منبع: انتخاب