انجمن زنان تارا

اطلاعيه

تاريخ17/12/1383

 

 

به نام خالق انديشه

هم وطنان آزاده :

 

شايد سکوت چند ماهه مان به اين باور رسانده بودتان که دست از مبارزه کشيده ايم ودر مقابل سختی ها و زندانها و فشارها ؛ جا زده ايم.

سکوتمان ، نه برای ترک مبارزه که برای بهتر انديشيدن و قدرتمندتر ادامه دادن بود..  در اين مدت آنچه را که بايد از ظلم و ستم بر عليه تک تک فرزندان اين سرزمين می فهميديم ؛ از نزديک و با تمام وجودمان لمس کردیم. بازجويی های طولانی مدت، سلول های انفرادی ، توهين ، تهديد .. ما را لحظه ای در راهمان دچار ترديد نکرد و هر بار بيش از پيش بر درستی خود ايمان می آورديم...

زمانی که " تارا" حدود 2 سال پيش ، جمع متشکل از زنانش را تشکیل داد با هدف تلاش برای احقاق حقوق تضييع شده ی زنان و آزادی ايران .... شاید هرگز گمان نمی کردیم که به زودی پرونده ای قطور در دستگاه قضايی و وزارت اطلاعات تشکيل شود به نام " انجمن زنان تارا" ، اما يستادگی ما و فعالتهای چشمگيرمان در زمينه ی حقوق زنان ، رژيم را وادار به برخورد با ما کرد ...

زندان رفتيم.. تهديد شديم.. انواع و اقسام توهينها را تحمل کرديم... در تنهاييهای سلول انفرادی به آزادی انديشيدیم ، اما هرگز از " حقيقت آزادی" غافل نشدیم..

اگر چه بسياری گوش بر فريادهای ما بسته اند اما ما هستيم ... با هم و استوار...

اين بار در آستانه ی 8 مارس، روز جهانی زن که بهترين زمان بود برای اثبات وجودمان باز هم " اينيگانه سلاحمان در راه آزادی " را بر دست گرفتيم تا بگوييم که هنوز چون سرو استوار ايستاده ايم...

تا آنانی که از طرق مختلف سعی در پاشيدنمان داشتند ، بدانند که کسانی که گام در راه مبارزه گذارده اند تا رسيدن به اهدافشان دست از مبارزه نخواهند کشيد ....

اگر چه ممکن است سزای نوشتن اين جملات ، ديوارهای بلند اوين باشد اما ما آموخته ايم که در راه مبارزه بايد جان داد....شايد فرداهنگامی که خورشيد آزادی کوچه پس کوچه های شهرمان را روشن ميکند... ما ديگر نباشي اما نام آنان که در راه آزادی، رنجها را بر خود خريدند در قلب تک تک دوستداران آزادی ثبت خواهد شد و ما را همين کافی است که اگر نگذاشتند زندگی کنيم اما زنده می ميريم.....

8 مارس ، روز گردهمایی دوباره ی ماست، روزی که بايد من و تو در کنار يکديگر بايستيم ، برای تمام زنانی که در حکومت مرد سالارانه ی جمهوری اسلامی گرفتار تبعيض های ظالمانه شدند، برای تمام زنانی که پيکرهای پاکشان زير ضربات سنگ دژخيمان له شد، برای تمام آنان که به اتهام زن بودن در اين سرزمين مستوجب هر نوع تحقیر و ظلمی هستند و فرياد رسی نيست تا صدای فريادشان را از بی عدالتی ها به گوشش برسانند، برای تمامی آنان که تنهايی و فقر آنان را به خيابان کشانده و به تجارت بدن خود پرداخته اند و برای تمام آنچه که با عنوان "دين" و "مذهب" بر ما وارد ساختند ، دست در دست يکديگر دهيم و بر خواسته هايمان پایفشاری کنيم تا حاکمانی که خودشان را به ندیدن و نشنيدن زده اند ، اين بار چشمانشان را بر روی اين قشر عظيم در جامعه بگشايند .

 

دست من و تو بايد اين       پرده ها رو پاره کنه...

کی ميتونه جز من و تو      درد مارو چاره کنه....

 

 

وعده ی ما سه شنبه 18 اسفند ، پارک لاله ، ساعت 4 بعد از ظهر

tarademocratic@yahoo.com

 

بازگشت