تغيير ممكن است ”

 

سالروز مبارزه عليه خشونت بر عليه زنان فرا ميرسد. در اين روز ياد و خاطره سه زن قهرماني كه در برابر ديكتاتوري كشور دومينيكن ايستادگي كرده و به شهادت رسيدند و داغ ننگ را بر پيشاني تمامي ديكتاتورهاي تاريخ تا ابديت مهر نمودند را گرامي ميداريم.

امروزه در تمامي جوامع بشري، خشونت عليه زنان يكي از سوژه هاي مهم است كه به عنوان نقض حقوق بشر محسوب ميشود و همه بر آن هستند تا اين پديده را در دنيا كه عوامل مختلفي مانند مردسالاري، سنتهاي عقب افتاده اجتماعي و فرهنگي دارد را به وسيله آگاهي زنان و مردان آن جامعه از بين برده و نگرش مردان و حتي زنان را نسبت به زن تغيير دهند. البته در دنياي كنوني همگان متوجه اين حقيقت شده اند كه آزادي و برابري زنان در هر جامعه، نويد بخش آزادي و دمكراسي در كل جامعه است.

اما موارد بالا مربوط به جوامع و كشورهايي بجز ايران است، در ميهن ما ايران خشونت عليه زنان فقط به دلايل فرهنگي و سنتي نيست ، بلكه اين خشونت، جامه سياسي و خط كار نظام حاكم را به تن كرده و به عنوان شيوه اصلي در كنترل و محدود كردن كل جامعه بكار ميرود، طوري كه خصلت زن ستيزي يافته و از خشونت خانگي عليه زنان،  بسيار سنگين تر است. شايد به ياد داشته باشيد و يا خوانده باشيد كه اولين سركوب ، بعد از پيروزي انقلاب ضد سلطنتي، سركوب زنان در بهار سال 58 بود كه سردمداران آن چماقداراني بودند كه هم اكنون يكي از خط دهندگان آن به عنوان رئيس جمهور به حاكميت رسيده است.

خشونت عليه زنان در اغلب جوامع پيشرفته بصورت يك عمل بسيار زشت و ضد انساني تبديل شده و بطور خاص دولت ها و ارگانهاي قضايي،  كساني كه زنان را مورد هتك حرمت و ضرب و شتم و توهين قرار دهند،  محاكمه و تنبيه ميكنند.  اما در ميهن ما ،  اين مسئله عكس عمل ميكند و ديگر اين خشونت صرفا جنبه خانگي ندارد ، زيرا كه قانون و كارگزاران آن اين عمل زن ستيزانه را تشويق نموده و آنرا نه تنها نفي نميكنند بلكه حق شوهر و برادر  و پسر ميدانند كه زنان را تنبيه و حتي به قتل برسانند! كارگزاران نظام از اين هم پا فراتر گذاشته و حتي وقتي زني در خيابان و ... مورد اذيت و آزار مردان غريبه قرار ميگيرد ، زن را مورد تهاجم قرار ميدهند و ميگويند: اگر خودت نميخواستي چنين مسئله اي برايت اتفاق نمي افتاد و مقصر زنان هستند كه مردان را تحريك ميكنند! حتما سال پيش در اخبار خوانده ايد كه دختري به وسيله دو مرد مورد تجاوز قرار گرفته بود و بعد از اذيت و آزارهاي جنسي ، در حال مرگ او را كنار خيابان انداخته بودند. وقتي كه دختر از آن دو مرد شكايت كرد، چون در دادگاه آن دو نفر شهادت دادند كه دختر مربوطه خودش ميخواسته و ....! قاضي دخترك بي پناه را به 70 ضربه شلاق محكوم كرد! اين هم از عدل قضات ولايت فقيه !

ولي از اين فراتر خشونتي است كه ولايت مطلقه و كارگزاران آن به زنان ميهن اعمال ميكنند و اين خشونت قابل قياس با خشونت خانگي نيست ، زيرا كه هست و نيست زنان جامعه را زير علامت سئوال برده و با آنان به عنوان موجوداتي درجه چندم برخورد نموده اند. مثالهاي آن در تمامي صحنه هاي اجتماعي و سياسي بسيار است كه حتما خودتان به خوبي شاهد آن هستيد، از ساعت كار زنان گرفته تا حجاب اجباري، تا تحقير و توهين و ضرب و شتم مزدوران انتظامي و بسيجي و لباس شخصي نسبت به زنان و بي پشت و پناه بودن زنان بي سرپرست و يا فروش دختران ايراني در كشورهاي منطقه و....  ولي آيا شما فكر ميكنيد اين نگرش صرفا يك نگرش فرهنگي و سنتي است ؟ مطمئنا هيچ عنصر آگاهي چنين ديدگاهي نسبت به زن ستيزي ملاها ندارد ، و همگان ميدانند كه اين يك دستگاه و سبك كار براي به انقياد كشيدن كل جامعه از طريق سركوب شديد نيمي از جامعه يعني زنان است. ولي اين ظلم مضاعف باعث شده است كه زنان ما انگيزش هاي بيشتري براي مبارزه و ايستادگي عليه نظام حاكم داشته باشند.

در ديدگاه انقلابي نيز عناصري ميتوانند بهتر مبارزه و ايستادگي كنند كه نظام حاكم بالاترين فشار را بر روي آنان اعمال نموده است و به عبارتي چيزي براي از دست دادن ندارند و همه چيز را از دريغ كرده اند.

به همان ميزان كه ولايت فقيه بقاي خويش را در سركوب هر چه بيشتر زنان جامعه مي بيند ، زنان ايراني كينه بيشتري در برابر اين نظام زن ستيز در خود احساس ميكنند و پتانسيل آنان براي در هم پيچيدن طومار چنين نظامي بيشتر است. نمونه هاي تاريخي در دهه هاي گذشته و حال بخوبي صحت چنين موضوعي را نشان ميدهد. زنان مبارزي كه در دهه 60 تا 67 هزار هزار به پاي جوخه هاي اعدام رفتند و يا بر تخت هاي شكنجه به دژخيمان زن ستيز نه گفتند ولي از اعتقادات خويش نه تنها كوتاه نيامدند بلكه شكنجه گران را با ايستادگيشان در هم شكستند و مقاومت و مبارزه عليه ديكتاتوري ولايت فقيه را به عنوان راه و رسم زنان آزاده ، چراغ راه مردان و زنان آزاديخواه قرار دادند. همچنين در دو ساله اخير شاهد تجمعات و اعتراضات با شكوه زنان در روز جهاني زن در پارك لاله و دانشجو و مقابل دانشگاه تهران و يا اعتراض به زن ستيزي در ميدان هفت تير بوديم و اين همه بيانگر پتانسيلي است كه زنان آزاده كشورمان از آن بهره مند ميباشند.

ما زنان ايراني ايمان داريم كه با همبستگي مي توانيم ظلم و ستم حاكم را در زباله دان تاريخ  مدفون كنيم  و ايمان داريم كه قدرت مردم ايران فراتر از قدرت هر ديكتاتوري است و اين در مبارزات مردم با استثمارگران در طول تاريخ به اثبات رسيده است و اين يكي از اصول  و يكي از قوانين  طبيعت است. زيرا از پس هر زمستان سخت،  همواره بهاري با طراوت و  زيبا خواهد آمد.  اما اين بار اين ماييم كه بهار را مي سازيم،  در زمستاني سخت! كليد اين معما در دست ماست.  ايمان به تغيير اين نظام تنها راه حل و تنها مسير براي رسيدن به آزادي است. بايد دست در دست هم يار و غمخوار هم باشيم تا بتوانيم ميهنمان را از اسارت ديوان و ددان آزاد سازيم. بايد طعم شيرين آزادي را به كام اين ميهن باز گردانيم. بايد در رود اعتماد مردممان , زخمهاي نابرابري را بشوييم , بايد سكوت را بشكنيم و فريادهاي در گلو مانده را بار دگر در آسمان اميد به پرواز در آوريم,  بايد زنجيرهاي تحجر و بردگي را بگسليم و دستانمان را چون حلقه هاي زنجير به هم پيوند بزنيم و بر گردن دين فروشان اندازيم.  بايد ترس را در درياي پرتلاتم كينه بيندازيم,  بايد با اتحاد خود ترس در دل خصم انداخته و بخوانيم:

فريادهاي ما اگرچه رسا نيست

بايد يكي شود

بايد كه چون خزر بخروشيم

بايد يكي شويم

اينان هراسشان ز يگانگي ماست

بايد يكي شويم، بايد يكي شويم

 

 

انجمن دفاع از حقوق زنان در ايران-3 آذر 85

anjomanzananazadeh@yahoo.com

http://defaazzanan.blogfa.com

 

HOME