” بنظر شما حاكميت چه نقشي در فساد و فحشاي موجود جامعه دارد؟

 

طي دو دهه اخير شاهد افزايش روسپيگري در ايران هستيم. شايد در نگاه اول زني كه به اين عمل ضد انساني تن ميدهد را مورد سرزنش و نكوهش قرار دهيم و به او به ديده حقارت و تنفر بنگريم. ولي در نگاهي عميقتر و واقع بينانه تر به خوبي در مي يابيم كه يك روسپي، قربانى تمامى زشتي‌ها و بدي‌هايى است كه نظام حاكم و قوانين نابرابر و حكام زن ستيز  در حق او روا داشته اند. در واقع  فاجعه وقتي شروع ميشود كه در يك حاكميت،  زن را به مثابه يك كالا قابل خريد و فروش در معرض خريد قرار ميدهند و به او به ديده يك ” جنس” مي نگرند .  اين نگرش در حاكميت،  بازتاب بلافصل خود را خواهد داشت كه در كل جامعه و بطور خاص بر روي جنس مخالف يعني مردان،  تاثيرات مخربي بر جاي خواهد گذاشت. چرا كه ديدگاههاي يك نظام، آئينه عملكردهاي افراد تحت نظام بوده و هست. بنابراين ديدگاهي كه زن را به مثابه يك كالا درجه چندم ببيند،  در جامعه باعث خشونت هاي خانگي ، قتل زنان به بهانه هاي مختلف ، هرزگي و زياده طلبي مردان در امورات جنسي و  تحكيم تسلط و خشونت آنان، بر عليه زنان خواهد شد.  

به همين دليل است كه در جامعه ما با آنكه ظاهرا يك جامعه اسلامي است ، ولي ميزان فساد در آن قابل مقايسه با جوامع اروپايي نيست . علت اصلي ديدگاههاي واپسگرايانه نظامي است ، كه زنان به وسيله آن نظاره ميشوند. همين امر باعث گسترش فحشا در جامعه شده تا جايي كه از دو دهه قبل تا كنون ، سن فحشا از 27سال به 13 سال افت پيدا كرده است . اين زنان بي پناه كه همگي قتيل جامعه اي زن ستيز ميباشند ، هيچكدام از عملي كه مجبور به انجام آن هستند راضي نيستند و از آن تنفر دارند ، چرا كه تحقير و توهين مستمر روح انساني آنان را به قربانگاه ميبرد . 98% آنان از خدا مرگ را آرزو ميكنند و اميدي به فردا ندارند. بر طبق آمارهاى موجود 75 % زنانى كه روسپى خيابانى هستند، ‌تصميم به خودكشى گرفته‌اند و بسياري از آنان مرگ را ترجيح داده اند و تصميم خود را عملي كرده اند . روسپي‌گرى در ميهن اسير ما ايران به تجارتى دولتي تبديل شده كه چون عرضه دارد، تقاضاى آن هم ايجاد مي‌شود. وقتي كه كارگزاران نظام خود اقدام به خروج دختركان معصوم به شيخ‌نشين‌هاى عربى حوزه خليج فارس نموده و آنان را در بازارهاي برده داري به فروش ميرسانند و به گفته خودشان پر درآمدترين تجارت ، فروش اين دختران و زنان نگونبخت بوده است ، پس ديگر نبايد جاي شك و شبه اي در بين باشد ، كه مقصر اصلي حاكميتي است كه زنان را به مثابه يك ابزار مي نگرد و سرنوشت جامعه برايش ارزشي ندارد و فقط دم از اسلام و دين و مذهب ميزنند ، بدون هيچ محتوا و عملكرد مادي . به همين دليل ما نظام حاكم را ” دين فروش ” مي ناميم . زيرا كه از اسلام استفاده كاربردي ميكنند و با اسم اسلام منافع حقير خود را به تثبيت ميرسانند.  آنان كه زنان بي پناه را به جرم ”فساد” سنگسار ميكنند ، در حالي كه مسببين اصلي اين فساد ، در مسند حكومت تكيه داده اند و فحشا را به شيوه هاي مختلف مثل ” صيغه و ..” ترويج ميكنند!

اغلب زناني كه مورد قهر و غضب حكومتي قرار گرفته اند و آنان را به دار كشيده و يا سنگسار نموده اند،  به علت فقر و محروميت، نداشتن سرپرست و نبود مراقبت‌هاى خانوادگي ، نابرابري، و ناهنجاري‌هاى اجتماعى و حكومتي،  به تن‌فروشى براى كسب درآمد يا همان روسپي‌گرى روى آورده بودند. همانطور كه در بالا گفتيم در صحبت با آنان دريافتيم كه 98% آنان از شغل خود بيزارند و مرگ را ترجيح ميدهند.

يكي ديگر از عوامل روسپيگري اعتياد است. اعتيادي كه مسبب اصلي آن كارگزاران اين نظام هستند و باندهاي مافيايي دولتي به خريد و فروش مواد مخدر با تائيد و مهر  دولت دست ميزنند . آنان كه براي به انفال كشيدن جامعه و جوانان اين ميهن، مواد مخدر را در مدارس و دانشگاهها و زندانها به وفور و با قيمت نازل توزيع ميكنند تا از اين طريق روح مقاومت و ايستادگي را در ايران بخشكانند. زنان در اين ميان از همه آسيب پذير ترند ، زيرا كه حتي اگر خودشان به اعتياد كشيده نشوند ، به وسيله مردان (همسران يا پدر و برادرها) و يا براي تامين مخارج بخور و نمير فرزندانشان،  به تن فروشي وادار ميشوند،  تا هزينه اعتياد آنان را تامين كنند.

و اجبارا خود را مانند كالايى در معرض استفاده متقاضيان قرار دهند. در بسياري از موارد دادگاهها حتي با طلاق اين زنان نيز موافقت نميكنند و آنان را مجبور به ادامه زندگي ننگين با چنين مرداني كرده اند. حتي بعد از طلاق هم ديگر راه بجايي ندارند و شرايط اجتماعي به گونه اي است كه براي آنان كار و شغلي در نظر گرفته نميشود و از جامعه ترد ميشوند و اجبارا دوباره به راههاي خلاف روي مي آورند.  متاسفانه شرايط جامعه  براي اين زنان به مانند نمك بر روي زخم عمل ميكند و به‌جاى درمان آسيب‌هاى روحى و روانى آنان، مسائل آنان را تشديد ميكنند. بطور نمونه رويكرد دولت احمدي نژاد و مجلس جديد، اين معضل جامعه را به مراتب افزايش داده است، هر چند كه در سطح، خود را ،  به دولت دين و مذهب و مهرورزي و از اين قبيل القاب بي محتوا نام نهاده اند ، ولي عملكرد نظام حاكم باعث افزايش زنان خياباني و سركوب زنان در كل جامعه شده است،  طوري كه يكى از نمايندگان مجلس هفتم راه‌حل اين مشكل را سوزندان چند زن خيابانى دانسته تا درس عبرتى براى ديگران باشد و ديگري نيز گفته بود بايد 10 تا از آنان را بر سر چهارراهها دار بزنيم!!  درست به مانند قرن نوزدهم كه زنان را به آتش ميكشيدند و اين است معني عميق زن ستيزيِ ارتجاعي و البته اين مسئله در تمامي عرصه هاي اجتماعي وجود دارد و واپسگرايي و تحجر پديده اي است كه موجبات فساد و عقب گرد كل جامعه را مهيا نموده است . البته شاهد بوديم زناني كه به واقع قتيل همين نظام مستبد و ضد زن بودند،  به وسيله مردان متحجري مانند سعيد حنايي به رذيلانه ترين شكل و قصاوت غير قابل تصور،  به قتل رسيدند و سپس با گرفتن دسته گل از مقامات قضايي از زندان  آزاد شدند،  تا به جنايات رذيلانه خويش ادامه دهند!

ضايعات روسپيگري فقط مختص زنان نگونبختي كه دستخوش آن ميباشند نيست ، بلكه كل جامعه را در بر ميگيرد.  اكنون خانواده‌ها در معرض اصلى اين آسيب قرار دارند اما بايد توجه داشت كه تا مردانى متقاضى نباشند، اين بازار ايجاد يا گسترش نخواهد داشت. بنابراين فاجعه روسپي‌گرى صرفا مشكل زناني كه در معرض آن قرارگرفته اند نيست .  

در خاتمه بايد خاطر نشان نمود كه عناصر روشنفكر جامعه ، بطور خاص زنان آزاده ميهن بايد اين حقيقت را به خوبي در يابند كه علت العلل پديده و فاجعه اي بنام روسپيگري ، زنان نگونبخت جامعه كه به اين كار تن داده اند نيستند بلكه حاكميتي است كه زنان را به مثابه يك كالاي قابل خريد و فروش مي بيند و آنان را ابزاري براي پيشبرد سركوب و ظلم و ستم حاكم در جامعه قرار ميدهد ، كما اينكه همگان ميدانند علت اصلي سنگسار و احكام اعدام زنان ، تنها به دليل ديدگاههاي واپسگرايانه اين نظام نبوده و نيست . علت اصلي را بايد در سركوب زنان به مثابه عناصري كه بر عليه اين نظام بر شوريده اند جستجو نمود، همچنين به تجربه ديده ايم كه هرگاه سياستهاي بين المللي و يا داخلي اين نظام به بن بست كشيده ميشود با اهرم سركوب زنان ، تلاش ميكنند كه كل جامعه را به سكوت و سكون وادار نمايد. پس صورت مسئله را بايد در كارگزارن نظام ولايت جستجو نمود نه در افراد تحت نظام.  

 

انجمن دفاع از حقوق زنان در ايران- 12مهر 85

anjomanzananazadeh@yahoo.com

http://defaazzanan.blogfa.com

 

HOME