H.R.A.IRفعالان حقوق بشر در ایران

تاریخ : 2/7/86

شماره : 365 - 86

به نام آزادی

 

به بهانه انتشار لیست ماهانه زندانیان سیاسی

 

اساس حرکت و خروج انسان از وضع طبیعی به اجتماع سیاسی  و برپایی نهادهای سیاسی همانا حراست و رعایت حقوق طبیعی خود به عنوان عضوی از جامعه می باشد بدین دلیل میزان رعایت حقوق بشر معیار مشروعیت هر حکومتی است .

از این روی حاکمیت ایران پس از تجربه مبارزات در رژیم گذشته ، وقایع دهه 60 و به تناسب پیچیده تر شدن دیدبانی و دیدبان های جامعه ، شکل گسترده سرکوب فعالان سیاسی و اجتماعی را از حالت غیر هوشمند و فولکر خارج و نوعی مهندسی نوین سرکوب را پایه گذاری نمود .

در این مختصر مقال به بررسی یکی از اشکال این پیچیدگی نوین یعنی استراتژی زندانیان باز، نیمه باز و بسته می پردازم

زندانیان سیاسی عصاره نقض حقوق بشر و سمبل آن بصورت سنتی در نزد افکارعمومی می باشند که براحتی برای توده ها نیز قابل رصد می باشد از این روی به طورسنتی ازدیاد ، کمییت و یا کفییت در زندانیان سیاسی گواه جریان حاکم فکری و مبارزاتی در جامعه تلقی می گردد .

در دهه های گذشته سرکوب به صورت ساده و به شکل سرکوب گسترده و مطلق بود و به همین دلیل زندان ها مملو بود از افرادی که یا به جرم هواداری از جریانی یا شعار نویسی و یا مطالعه کتاب و این قبیل جرایم زندانی شده بودند در این حالت مسلما اعدام های سیاسی نیز در اوج خود قرار داشت .

حاکمیت با پی بردن به مضرات و اثر منفی کمییت و گسترش یافتن زندانیان سیاسی که کیفیت را نیز به همراه خود خواهد آورد و همینطور با اثبات تاثیر این کمییت و کیفیت در شکل دهی جریان قالب اجتماع ، از اواخر دهه 70 و با گسترش مبارزات سیاسی و اجتماعی به استراتژی زندانیان باز ، نیمه باز و بسته روی آورد .

بدین صورت که در حال حاضر از خیل عظیم زندانیان سیاسی و امنیتی در فعالان حقوق بشر در ایران بالغ بر بیش از 400 زندانی سیاسی و امنیتی را در درون زندان ها در سراسر کشور شناسایی نمودیم که این افراد در رسته سنتی یا همان زندانیان بسته قرار می گیرند و به عنوان افرادی که حاکمیت آنان را جدا اقدام کنندگان علیه ثبات خود میشمارد و اشد برخورد با آنان صورت میگیرد شناخته می شود .

دسته دوم زندانیانی هستند که به طور روزمره اخبار دستگیری آنان به گوش میرسد و نهایتا پس از چندی بدون برگزاری دادرسی با قید ضمانت آزاد می گردند با این ضمانت ها فرد به جامعه باز می گردد اما شرایط محدود کننده همچون احساس به را رفتن بر یک طناب او را در بر میگیرد.

و ترس محافظه کاری از پرونده مفتوح و احساس پارادکس انتخاب آزادی و زندان فعالیت های اجتماعی وی را مختل می نماید و این پرونده مفتوح و دادرسی به عنوان چماقی همیشگی که گاه تا سالها زمان می برد عمل می نماید و عملا استفاده ابزاری از آن به عنوان عامل منفعل کننده در دستور کار سیستم قرار دارد و تجربه نیز نشان داده است که افراد بسیاری در این مرحله غربال می گردند و هیچ گاه به زندان و رسته زندانیان بسته وارد نمی گردند.

و دسته آخر نیز که به عنوان زندانیان باز شناخته می شوند افرادی هستند که تا حدودی وضعیت آنان در مقابل و برای سیستم با ثبات تشخیص داده شده و اکثرا به حبس های تعلیقی محکوم گشته اند این دسته نیز همچون رسته قبل همراه دچار محدودیت و هراس از فعالیت های اجتماعی / سیاسی هستند و همواره با تعزیری و جاری شدن حکم تعلیقی خود برای سالیان متمادی مواجه می باشند .

از این روی و در مجموع سخن اینکه هر سه رسته فوق زندانیانی هستند با اشکال متفاوت بنا بر این فعالان و گروه های حقوق بشری باید نگاه سنتی به زندانیان سیاسی را در ایران کنار گذاشته و علاوه بر صد ها زندانی بسته ، هزاران هزار زندانی نیمه باز و باز را نیز به لیست افراد محروم شده از حقوق چون زندانیان به واسطه فعالیت های اجتماعی و سیاسی به واسطه مهندسی نوین سرکوب اضافه نمایند و این مهم و افشای کامل نقض گسترده حقوق بشر در ایران میسر نیست مگر روزی که هر ایرانی یک فعال حقوق بشر گردد ، به امید آنروز

برفراز باد اندیشه  مقدث حقوق بشر

کیوان رفیعی سخنگوی فعالان حقوق بشر در ایران

13/6/86