استمرار و
همبستگي ملي
در اعتراضات
اقشار مختلف
بهرغم شدت
سركوب رژيم -
گفتگو با محمد
حياتى
|
|
ـ در
سالهاي گذشته
اين خانه
كارگر(وابسته
به رژيم) بود
كه براي روز
جهاني كارگر
برنامهريزي
ميكرد و
كارگران را به
قبر خميني يا
خانه خامنهاي
ميبرد. ولي
امسال و سال
گذشته اين
كارگران
بودند كه از
امكان خانه
كارگر بهمثابه
ظرف تجمع
فعالان
كارگري
استفاده كردند.
با خانه كارگر
امكان و جا و
محل را ميگرفتند
اما شعارهاي
خودشان را ميدادند
ـ اگر كودتاي
فرهنگي درسال
59 دانشگاهها
را براي چندين
سال سركوب كرد
اما اين بار
درست برعكس بر
آتش خشم و بر
كيفيت و كميت
مبارزات
دانشجويان
خواهد افزود
با
شروع سال 86 ما
شاهد تحولي در
اعتراضات
اقشار مختلف
مردم در ايران
هستيم. اين
تحول ناشي از
چه عامل يا
عواملي است؟
همانطور
كه اشاره
كرديد در
اعتراضات
اقشار مختلف مردم
نسبت به
سالهاي قبل بهخصوص
بعداز آمدن
احمدي نژاد
تحولي بوجود
آمده است.
مهمترين
عنصري كه
نشاندهنده
اين تحول است،
استمرار
فعاليتها و
اعتراضات بهرغم
شدت سركوب
رژيم است.
در سالهاي
گذشته اگر
قيام 18تير بود
و يا اگر سالگرد
16آذر و يا
تجمعات و
اعتراضات بهمناسبت
روز جهاني زن،
يا روز جهاني
كارگر و يا هر مناسبت
ديگري بود و
اقشار مختلف
تجمع اعتراضي
داشتند،
حركتشان هر
چند روزهم كه
طول ميكشيد،
رژيم با سركوب
وحشيانه و
بگيرو بهبند
آنرا متوقف و
مهار ميكرد.
بعد از روي
كار آمدن
احمدينژاد
تجمعات و
حركتهاي
اعتراضي مردم
متوقف نشده
است. كارگران
، معلمان،
دانشجويان،
زنان و جوانان
و ساير اقشار
مانند كارمندان
و هموطنانمان
با مليت و يا
با فرهنگ و مذهب
و زبان خود و…
بهرغم
دستگيري،
انفصال از
خدمت، اخراج
از كار، خرابكردن
دفاتر و انواع
و اقسام
فشارهاي
غيرانساني
اما دست از اعتراض
برنداشتند و
بر
خواستهايشان
نيز تا شعار
«مرگ بر
ديكتاتور» پيش
رفتهاند.
بنابراين بهجا
است كه اين
تحول در
مبارزات ضدرژيم
اقشار مختلف
مردم را با
شاخص استمرار
اعتراضات
بيان كنيم.
اما اينكه چه
عامل
ياعواملي
باعث اين تحول
شده است بايد
بگويم كه:
مبارزه اجتماعي
مانند هر زدوخورد
و مسابقهاز
سه عنصر اصلي
تأثير ميپذيرد
و جنبشهاي
مردم ايران
نيز متأثر از
سه عامل:
وضعيت رژيم،
وضعيت مردم و
وضعيت مقاومت
ميباشند.
در مورد رژيم
اگر خاطرتان
باشد بعد از
اينكه خامنهاي
رژيمش را يك
پايه كرد
مقاومت رسماً
اعلام كرد كه
رژيم از موضع
ضعف رژيمش را
يكپايه كرد و
با آوردن
احمدينژاد
به مردم و
مقاومت ايران
و به جامعه
جهاني اعلام
جنگ كرده است.
بنابراين
رژيم كه ديگر
ظرفيت بازيها
و فتنهگريهاي
خاتمي را هم
از دست داده،
بيشكاف از رو
بسته و رسماً
به مردم و
مقاومت ايران
اعلام جنگ كرده
است. اما از آنجاكه
اين سركوب
عريان و
وحشيانه كه
اين روزها نمونههاي
دلخراش و
فضاحتبارش
را در
تلويزيونهايش
هم نشان ميدهد
ناشي از ضعف
او است، نه
تنها باعث ترس
و وحشت و سكوت
مردم نميشود
برعكس بر
اصرار مردم بر
مقاومت و
استمرار مبارزه
ميافزايد.وقتي
ميگوييم از
موضع ضعف يعني
اينكه سر ان
رژيم گرچه
ظاهراً خود را
يكپارچه كرده
و همه عناصر
پاسدار و
دژخيم را بر
مصادر امور
نشانده و دار
و دسته خاتمي
و رفسنجاني را
كنار زده است،
اما دشمنيها و
اختلافات
برجاي مانده
باگذشت زمان
تشديد شده و
بيرون ميزند
و باندهاي رژيم
بهطور علني
يكديگر را
افشا ميكنند.
و اين باعث ميشود
كه شكنجهگران
روي كارشان
قاطع نباشند،
زيرا با فروريختن
اتوريته سران
رژيم بهدست
خودشان، براي
خود آيندهيي
نميبينند.
بنابراين تيغ
سركوب كندتر
ميشود و اين
روند باعث
تهييج بيشتر
مردم ميشود.
اقشار مختلف
مردم نيز كه
شاهد كندشدن
تيغ سركوب
هستند و از
طرفي فشار
زندگي و اختناق
جانشان را به
لبشان رسانده
است بر اعتراضاتشان
بهطور كمي و
كيفي اصرار ميورزند
و تا شعار مرگ
بر ديكتاتور
پيش مي روند.
بدون تريد نقش
مقاومت كه با
منزوي كردن
رژيم در جامعه
بينالمللي و
انداختن رژيم
در تله اتمي
شوراي امنيت و
وارد كردن
ضربات مهم در
عرصه جهاني،
منطقهيي و
عراق به
اوتوريته
رژيم ضربه
وارد ميكند و
روحيه
مزدوران رژيم
را تضعيف ميكند،
در اعتلاي
جنبش و
اعتراضات بيوقفه
بيهمتا است،
به نحويكه
وقتي مردم
شاهد اين
ضربات ميشوند
به پوشالي
بودن رژيم
بيشتر پي برده
و بردامنه اعتراضات
و اتحاد با
يكديگر بيش از
پيش اصرار ميورزند.
بهخصوص كه بهطور
عملي ميبينند
پشتشان به
مقاومتي گرم
است كه با
قدرت رژيم را
منزوي كرده و
روز به روز به
پايان مرگبارش
نزديكش ميكند.
مشاهده ميكنند
مقاومتي سازمانيافته
هست كه صداي
آنان را به
سراسر دنيا برساند.
مقاومتي كه
سراپاي رژيم
را بهلرزه
انداخته است
.يكي از
فعالين
تأثيرگذار معلمان
طي تماسي
اظهار داشت:
«بهصراحت ميگويم
با توجه به
اوضاع كنوني
من ترجيج ميدهم
كه فعاليت
معلمان در
كادر
خواستهاي
صنفي باشد ولي
اجازه بديد
بگويم كه پيام
خانم رجوي روي
معلمان تأثير
خيلي زياد و
گستردهيي
داشته است و
همه را دلگرم
نموده است».
بدينترتيب
وضعيت روبه
اضمحلال رژيم
و مقاومتي كه رژيم
را به اين
نقطه رسانده
است و مردمي
كه گرچه نان
درسفره
ندارند اما
شرافت و
آزادگي دارند
كه تسليم نشوند.
عوامل تعيين
كنندهيي در
متحول كردن
اعتراضات
اقشار مختلف
مردم دارند.
اضافه كنيم كه
هر عقبنشيني
و شكست رژيم
در برابر
اعتراضات
مردم، مردم را
روي
اعتراضاتشان
پاسفتتر ميكند.
برگزاري
تظاهرات روز
كارگر امسال
كيفاً با سالهاي
قبل فرق ميكرد.
لطفا توضيح بدهيد
كه اين
تظاهرات
چگونه و در چه
شرايطي برگزار
شد و چه
عواملي در آن
دخيل بود؟
در روز جهاني
كارگر (86 13)
كارگران شريف
و آزاده دست
به تظاهراتي
زدند كه دراين
28سال حكومت
آخوندي نظير
نداشت.
در سالهاي
گذشته اين
خانه
كارگر(وابسته
به رژيم) بود
كه براي روز
جهاني كارگر
برنامهريزي
ميكرد و
كارگران را به
قبر خميني يا
خانه خامنهاي
ميبرد. ولي
امسال و سال
گذشته اين
كارگران
بودند كه از
امكان خانه
كارگر بهمثابه
ظرف تجمع
فعالان
كارگري
استفاده كردند.
با خانه كارگر
امكان و جا و
محل را ميگرفتند
اما شعارهاي
خودشان را ميدادند.
امسال
كارگران
مسئولان خانه
كارگر را كه
توسط
وابستگان به
رفسنجاني
اداره ميشود
وادار كردند
كه كه محل
تجمعشان را در
روز جهاني
كارگر در مركز
شهر تعيين
كنند و اين
فشارها مؤثر
واقع شد و
امجديه محل
تجمع تعيين
گرديد. البته
گردانندگان
رژيمي خانه
كارگر قصد داشتند
كه سر و ته
مراسم را در
امجديه با يكي
دو سخنراني هم
بياورند اما
كارگران و بهخصوص
با پيشتازي
مسؤلان
سنديكاي
كاركنان شركت
واحد
اتوبوسراني
تهران عملا
اوضاع را در دست
گرفتند و بهرغم
فشار نيروي
انتظامي
درخيابانها
راه افتادند
وبا شعارهاي
تند وتيز خود
عليه قوانين
بردهساز
كارگر و تمامي
اجحافاتي كه
عليه كارگران است
و ازجمله
«زندگي شايسته
حق مسلم ماست»
و «اتمي نميخواهيم
ما كار و
زندگي ميخواهيم»
عملاً صحنه را
بهنفع
كارگران
تغيير
دادند،كه
نسبت به سال
قبل تحولي در
مبارزه
كارگران بود.
در مورد اين
تظاهرات فوقالعاده
بهجاست
بدانيم درچه
شرايطي و بهرغم
چه طرفندها و
تهديدهاي
رژيم شكل
گرفت.
ابتدا رژيم ميخواست
يك مراسم
ساختگي با
تعداد از
مزدورانش در
كارخانه ها
برگزار كند و
به همه
كارخانهها
دستور داد كه
اولاً روز
كارگر تعطيلي
نداريم
وهركارگري
تعطيل كند هم
حقوقش داده
نميشود و هم
بازخواست ميشود
ولي كسانيكه
تعطيل نكنند
حقوق آن روزش
را دو برابر
خواهند داد.
بهاين ترتيب
ميخواست
كارگران را در
كارخانهها
قفل كند و
تعداد انگشتشمار
از اياديش در
كارخانهها
را يكبار به
زير زمين
ميدان آزادي و
بعد هم به
ديدار خامنهاي
ببرد، اما اين
توطئهها
شكست خورد و
تظاهرات بهطور
وسيع در سراسر
ايران از شمال
تا جنوب و از شرق
تا غرب ايران
برگزار شد.
در روز كارگر
ما شاهد شركت
اقشار مختلف
در تظاهرات
بوديم و يك
همبستگي ملي
در صحنه شكل
گرفت. اين
همبستگي
چگونه بهوجود
آمد و بر چه
محوري استوار
بود؟
همبستگي در
صحنه مبارزه و
در روز جهاني
كارگر بين
اقشار مختلف
از جمله بين
كارگران،
دانشجويان و
معلمان از
ديگر شاخصهاي
تحول در اعتراضات
مردمي ميباشد.
دانشجويان
دانشگاهها در
اين تظاهرات
شركت كردند و
رسماً در
بيانيه خود
همبستگيشان
با اعتراضات
كارگران را
اعلام نمودند.
چنانكه شاهد
همبستگي
معلمان با
دانشجويان
بوديم. ازجمله
استادان
دانشگاه خرمآباد
در دفاع از
دانشجوياني
كه در دانشگاه
خرمآباد
مورد ضرب وشتم
حراست
دانشگاه قرار گرفتند
كلاسهاي درس
خود را تا
تضمين امنيت
دانشجويان در
دانشگاه
تعطيل كردند.
شدت سركوب
درتمامي پهنه
جامعه از
كارگران و معلمان
تا دانشجو و
جوانان و زنان
از طرفي و عدمقدرت
مهار رژيم از
طرف ديگر و
سلسله بيوقفه
حركتهاي اين
اقشار در
كارخانهها،
دانشگاهها و
اداره آموزش و
پرورش و يا
درجلوي مجلس،
زمينه وحدت
وهمبستگي را
فراهم ميكند.
در واقع اين
سلسله حركتها
بهلحاظ زمان
بههم وصل شده
و خودبخود
گويي يك
مجموعه
اعتراضات همه
اقشار را تداعي
ميكند. بهويژه
اين كه
مجاهدين و
شوراي ملي
مقاومت و بهخصوص
رئيسجمهور
برگزيده مقاوت
همواره در
حركتهاي
اعتراضي،
تمامي اقشار
مردم را به
همبستگي با
يكديگر
فراخوانده است
و از همه
خواسته است كه
به ياري هم
بشتابند و
پشتيبان و
مدافع همديگر
باشند و به
خانواده
كسانيكه
زنداني ميشوند
كمك كنند، يا
در اعتراض بهخاطر
زندانيشدن
افراد دست به
تجمع اعتراضي
بزنند.
در مورد
همبستگي ميان
كارگران،
معلمان و دانشجويان
بهجا است كه
نوشته
روزنامه
حكومتي رسالت
را مورد توجه
قرار دهيم:
«تلاقي و
همزماني
پروژه اهانت
به مقدسات در
دانشگاه
اميركبير با
روزهاي كارگر
و معلم، گمانهها
و يافتههاي
پيشين در مورد
فعاليتهاي
سازماندهي
شده يك جريان
مخرب در كشور
را تأييد كرد».
آيا كارگران
در تظاهرات
امسال روز
كارگر موفق
شدند حرفشان
را زده و
صدايشان را بهگوش
جهان
برسانند؟ اين
تظاهرات چه
واكنشها و انعكاساتي
در پي داشت؟
عظمت و
گستردگي
تظاهرات
امسال در مركز
تهران در
امجديه و آمدن
كارگران از
استانهاي
مختلف كشور به
تهران ازجمله
بيش از 60
اتوبوس از
كاشان،
زنجان، قزوين،
بيش از 400 كارگر
همداني،500 تن
از كارگران
پاكدشت، از
مشهد، اصفهان
و شيراز و …
براي شركت در تظاهرات
ضد حكومتي
كارگران به
تهران آمدند.
اين تظاهرات
بهدليل
گستردگيش در سراسر
ايران و بهويژه
در تهران
توانست صداي
خود را بگوش
جهانيان
برساند
ازجمله
سازمان عفو
بينالملل
روز
11ارديبهشت طي
بيانيهيي
ضربوشتم و
دستگيري
كارگران در
تظاهرات روز
جهاني كارگر
در تهران را
محكوم كرد.
فرستاده شبكه
بي.بي.سي،
فرانسيس
هريسون گزارش
تظاهرات سراسري
كاگران را
منعكس كرد و
گفت كه
كارگران خواهان
استعفاي وزير
كار هستند.
يادآوري ميكنيم
كه ايرانيان
آزاده مقاومت
در لندن كه عليه
مماشاتگران
حامي رژيم در
انگلستان
تحصن كردهاند
حمايت خود را
از تظاهرات
كارگران
اعلام نمودند
و در شهر اشرف
نيز بهمناسب
روزجهاني
كارگر جشني با
شركت 2000تن از
مردم شريف
عراق برگزار
گرديد كه
سخنرانان
رژيم
ضدكارگري و دخالتهايش
درعراق را
افشا و محكوم
نمودند.
تظاهرات و
اعتصابهاي
معلمان كشور
طي چند ماه گذشته
وارد كيفيت
نويني شده
است. لطفاً در
اين باره
توضيح بدهيد،
چه اتفاقي
براي معلمان
كشور افتاده
است كه اينچنين
پرشور و
يكپارچه و
جسور بهرغم
سركوب
وحشيانه رژيم
به صحنه ميآيند؟
اعتراضات
معلمان
كشورمان
سابقه طولاني
دارد اما آنچه
تظاهرات و
اعتصابهاي
اخير را با
تظاهرات گذشته
متمايز ميكند
يكي استمرار
آن و ديگري
وحدت و انسجام
و سوم محتواي
ضد رژيمي آن
است.
معلمان
كشورمان از
هفته سوم
اسفند هفتهبههفته
تجمع داشتند و
به رژيم
اولتيماتوم
ميدادند كه
اگر به
خواستهايشان
پاسخ ندهد روز
ديگر تجمع
خواهند كرد.
حركتهاي
اعتراضي
معلمان در
اسفند 85 به
جايي رسيد كه
رژيم مجبور شد
تعطيلات عيد
مدارس را از 26
اسفند رسماً
اعلام كند تا
فعاليت
معلمان را خنثي
كند، اما
معلمان با
اولتيماتومهاي
خود روزهاي26،
27فروردين و 9 و 12
و 18ارديبهشت
را از قبل و در
محلهاي تعيينشده
برنامهريزي
و اعلام
كردند.
دراعتراضات
شعارهاي
«معيشت و
زندگي حق مسلم
ما است»،« معلم
زنداني آزاد بايد
گردد». «معلم ميميرد
،ذلت نميپذيرد»
داده ميشود
كه تماماً
مضموني سياسي
و عليه رژيم
دارند.
دانشجويان
نيز دوران
جديدي از
مبارزات خود با
رژيم را آغاز
كردهاند،
اين عنصر را
ما در تظاهرات
مختلف دانشجويي
از گيلان
گرفته تا
شيراز و
لرستان تا
تهران و در
رأس آنها در
پليتكنيك
شاهد هستيم.
چه عنصر جديدي
وارد مبارزات
دانشجويي شده
است؟
همانطور كه
ميدانيد
رژيم با انواع
و اقسام
روشهاي سركوب
و تحت عناوين
مختلف اولاً
دانشجويان را
بهشدت زير
كنترل دارد و
ثانيا با
ستاره كردن،
با محروميت از
تحصيل، با
اخراج ،
بااحضارهاي
مستمر،
بالاخره با
ضرب و شتم و
ربودن و زندانيكردن
دانشجويان
فعال تلاش
كرده است زبان
دانشجو را
ببندد و مانع
كوچكترين
تحرك او حتي
درشكل انتشار
يك بولتن و يا
داشتن سايت و
وبلاگ شده
است. اجازه
تجمع كه جاي
خود دارد. اما
بهرغم همه
اين سركوبها و
حاكمكردن
پاسدارها تحتعنوان
رئيس دانشگاه
و رئيس حراست
و نماينده ولي
فقيه و … نه
تنها
نتوانستند
مانع
فعاليتهاي
دانشجويان
شوند برعكس
شاهد استمرار
فعاليتها،
تحصنها و تجمع
آنها و البته
باشدت و حدتي كيفاً
متفاوت با
گذشته ميباشيم،
بهطوري كه
خواستهاي
صنفي
دانشجويان
تحتالشعاع
خواستهاي
سياسي با
شعارهاي«زنداني
سياسي آزاد
بايد گردد»،
«مرگ بر
ديكتاتور»و
خطاب به نيروي
انتظامي با
شعار «نظامي
بروگمشو» قرار
گرفته است .
دراين رابطه
استمرار
مبارزه و
تشديد آن عليه
رژيم يعني
تبديل
فعاليتهاي
صنفي به
فعاليتها
وخواستهاي
سياسي و
همبستگي با معلمان
و كارگران
عناصر جديدي
هستند كه وارد
مبارزه
دانشجويي شده
است.براي مثال
دانشجويان
دانشگاه
علامه
طباطبايي
گفتهاند تا
تغيير رئيس
دانشگاه به
مبارزه خود
ادامه خواهند
داد.
در دانشگاه
پليتكنيك
شاهد قضايايي
هستيم كه رژيم
تلاش ميكند
مانند سال59
يكبار ديگر
كودتاي
فرهنگي كرده و
دانشگاهها را
به تعطيلي
بكشاند و
دانشجويان را
قلع و قمع كند.
هدف رژيم از
اين توطئه
چيست و آيا
موفق خواهد
شد؟
وقتي رژيم
درسركوب
دانشجويان
شكست ميخورد
و تمامي حربههايي
كه بهكارگرفته
كند و بيتأثير
شده است طبعاً
تنها راهي كه
برايش ميماند
كودتاي
فرهنگي است.
كاري كه در
سال 59 انجام داد.
اما نه اين
رژيم، قدرت
سال 59 را دارد و
نه اين
دانشجويان،
دانشجويان
سالهاي 59
هستند. توضيح
اينكه در
سال59 هنوز
ابتداي
حاكميت خميني
بود و هنوز در
اوج قدرت
مذهبي، سياسي
و حتي ظاهراً
در موضع رهبر
انقلاب ضدسلطنتي
بود و
دانشجويان و
جو جامعه هنوز
خميني و رژيمش
را خوب نميشناختند،
هنوز
جنايتهاي
خميني و رژيمش
افشا نشده
بود، هنوز
ترفندهاي
رفسنجاني و
خاتمي براي
دانشجويان
افشا نشده
بود. در سال59
مزدوران رژيم
با محدود
دانشجويان
فعال هوادار
مجاهدين و
فداييان
مواجه بودند
اما امروز
مزدوران رژيم
با توده
دانشجويان
آگاه مواجه
هستند.
بنابراين
كودتاي
فرهنگي به شكل
سابق احتمالش
بسيار كم است
مگر رژيم پابهگور
با اينكار
گور خودش را
بيشتر بكند و
پايانش را
تسريع كند و
طبعاً از رژيم
محتضر ميتوان
چنين انتظاري
داشت. تأكيد
بايد كرد كه
اگر كودتاي
فرهنگي در سال
59 دانشگاهها
را براي چندين
سال سركوب كرد
اما اين بار
درست برعكس بر
آتش خشم و بر
كيفيت و كميت
مبارزات دانشجويان
خواهد افزود.
شاخص هم همين
دانشگاه پليتكنيك
است كه رژيم
هركاري كه
خواسته عليه
دانشجويان
كرده است، اما
دانشجويان در
جلوي چشم
احمدينژاد
عكسهايش را
واژگون و آتش
زدند. همين
دانشجويان در
روز نهم
ارديبهشت
خواستار
آزادي دانشجويان
زنداني شدند و
شعار ميدادند
«مرگ بر
ديكتاتور».يا
با مزدوران
حراست دانشگاه
درگير شده و
ميگفتند
«نظامي
بروگمشو»
مبارزات
دانشجويان
شجاع پليتكنيك
به جايي رسيد
كه رژيم
ناگزير شد
دانشجويان
دستگيرشده
را به مجاهدين
نسبت دهد.