مشاهدات
دکتر کامران
قاسمی از
زندان اوین
دكتر
كامران قاسمي ،
اديب و فيلسوف
زنداني كه به
تازگي از اوين
آمده ،
مشاهدات خود
را در روز
حملة نيروهاي
مسلّح به منزل
پيشواي دين
سنّتي و
هوادارانش ،
ارسال داشته و
تحليل حقوقي و
سياسي خويش را
ارائه نموده ،
ايشان كه عازم
خروج از كشور
است مي گويد ؛
اكنون كه انواع
فشارها تحت
عنوان قوانين
ديني به زنان
ايران در جهت
پوششهاي
ايذائي ، وارد
مي آيد و آزادي
فردي و
اعتقادي ، زير
پاي سياست
گذاران افراطي
حاكم قرار
گرفته ، قدر و
منزلت رهبر
مذهبي زنداني
ايران ، مشخّص
ميگردد .
او
كه مخالف مذهب
دولتي است و
بر سر مبارزه
با دين سياسي
، تمام موجودي
خويش را
سرمايه كرده ،
حاضر به قبول
حاكميّت آئين
تحميلي 22 بهمن 57
نگرديد . اين
روحاني
آزاديخواه كه
مخالف اختلاط
دين و سياست
است ، فرزند
يكي از علماي
بزرگ پايتخت
ميباشد كه آن
مرجع مظلوم
نيز ، پنج سال
قبل به طور
مرموزي ، كشته
شد و سپس مقبره
اش نيز با خاك
يكسان گرديد . آيت
الله آقا سيد
حسين كاظميني
بروجردي ،
معتقد به
آزادي فكري و
عقيدتي است .
او ميگويد :
ملّت ايران ،
حق دارند كه
از ديانت قبل
از انقلاب ،
پيروي كنند .
او
فرياد ميزند
كه قبل از اين
انقلاب ،
اسلام ، عزيز
بود و مسلمين
، در پيروي از
آئين پدري
خويش ، راسخ و
پايدار بودند
.اكنون ، ثمرة
دخالت سياست
در ديانت ،
سوء ظّن جامعه
به خداست و
سردي بازار
مذهب و فرو
پاشي عقائد
الهي در سطوح
كلّي جامعه .
من
در شب حمله به
منزل اين
سرباز از خود
گذشتة وطن ،
براي ارزيابي
سياسي منطقه
به جوّ اجتماعي
، به محل
سكونت او رفتم
. از فواصل
بسيار ، ستونهاي
نظامي و
انتظامي را
ميديدم كه در
حال آماده باش
و يورش بودند .
آرايش نيروي
انتظامي ، بسي
هولناك بود و
ميدان انقلاب
و خيابان
آزادي ،
كاملاً شكل
جنگي به خود
گرفته بود .
دقيقاً و
يقيناً ، اين
تهاجمات
ازحمله به كوي
دانشگاه ،
فراتر و
وسيعتر بود .
دو
سمت ورودي
خيابان منتهي
به منزل رهبر
مذهبي زنداني
ايران در حصار
نيروهاي ويژة
ماسك دار بود
كه آمادة قتل
عام بودند ،
در پشت ستونهاي
نظامي ، مردم
جمع شده بودند
و اجازة نزديك
شدن نداشتند و
در كنار اين
روحاني كفن
پوش ، هزاران
نفر با شمشير
ازدحام كرده
بودند و فرياد
مرگ بر اختناق
، سر ميدادند .
در اين جمعيّت
، زن و مرد و
پير و جوان ،
مشاهده ميشد .
پيشواي مذهب
سنّتي با
خانواده اش به
ميدان آمده
بود . او مرتب فرياد
مي زدكه خدا
را در جايگاه
اتهام ، قرار
داده اند . ما
ميخواهيم
آفريدگارمان
را ياري كنيم .
او چند روز
قبل در نامه اي
به سازمان ملل
، خواستار
صدور قطعنامه
اي در دفاع از
حقوق بشر ديني
ايران شده بود
و در نامه اي
به پاپ اعظم ،
خود را مدافع
پروردگار جهان
، خوانده بود
و خواهان
حمايت تمامي
مذاهب رسمي
دنيا ازجنبش
خويش بود . او
در نامة ديگري
به پارلمان
اروپا ،
خواستار
مداخلة مسئولين
حقوق بشر در
زمينة
آزاديهاي
اعتقادي شد .
حرف
حساب اين
انديشمند
الهي چيست ؟
چرا از بين
اين همه علماء
ديني كه راحت
به زندگي خوب
و خوش ادامه
ميدهند و
بعضاً در بهشت
دنيائي خويش ،
غوطه ورند ،
اين پيشواي
پنجاه ساله به
درياي خطر
افتاده و
خانواده و
نزديكانش را
به مسلخ
ديكتاتور
برده و
آرام و قرار
را بر خويش ،
حرام نموده و
شكنجه گاه را
بر رفاه و
راحتي ، ترجيح
داده است ؟
او مردم
دوست و وطن
گرا است ، از
ستم شاكي است
و بر ستمكار
مي خروشد .
شنيدم كه
مادرش در وقت
حملات نيروهاي
مسلّح
مورد اصابت
گازهاي كشنده
قرار گرفته و
بعد از چندي
فوت نموده و
اجازة برگزاري
مراسم ختم و
يادبود هم
ندادند .
در
آن شب ،چيزي
از منزلش باقي
نماند و تمام
اثاث خانه
گلوله باران
گرديد و تمام
اسناد و مدارك
شخصي شان ربوده
گرديد . به
گزارش نگهبان
اوين ، در سحر
نيمة مهر 85
دهها اتوبوس ،
مردم مضروب و
مصدوم را كه
با باتوم و
زنجير و كابل
و اسلحة گرم ،
گرفتار شده
بودند و در
خون مي غلطيدند
را به سلولهاي
انفرادي بند
209 اطّلاعات
بردند كه در
اين بين ،
بچّه هاي چند ساله
و اطفال چند
ماهه ديده مي
شد كه از جمله
، نوة آيت
الله كه در 8
ماهگي به سر
مي برد و از
ناحية ريه ،
آسيب ديده بود
، تاريخ را
گزارشي مخوف
دادند و تقويم
را رنگ حقيقي
زدند تا
آيندگان ، بر
سفرة
اعتراضات
صاحبان وجدان
بنشينند و انسانيّت
را در اعماق
وجود ، پاس
نهند .
من
در بند عمومي
بودم و از
ديدن اين
روحاني عاشق
مردم ، محروم
بودم ولي
نگهبانان و
پرستاران
زندان اوين ،
حال و روز او
را جويا مي
شدم و از وخامت
احوالش در
موارد تنفسي و
رواني و ارتوپدي
، آگاه مي
گشتم .
حال
كه ملّت ايران
از هر سو مورد
اذيّت و آزار قرار
گرفته اند
لازم است كه
شوراي امنيّت
سازمان ملل ،
فكر اساسي
براي آزادي
ديني ايران
كند و براي
نجات اين
روحاني
زنداني ، حركت
مؤثر و حساب
شده اي را
اعمال كند .
سازمان عفو
بين الملل ، چگونه
در برابر
تحميل عقائد
دين سياسي
ساكت مي نشيند
و اعتراض نمي
كند ؟ ديده بان
حقوق بشر ، در
برابر مهم
ترين مسئلة
انساني قرار
دارد كه عبارت
از حق انتخاب
در پرستش خداوند
. هر كس بايد
بتواند به هر
شكلي كه مي
خواهد خداي
خويش را
بپرستد . هيچ
حكومتي نبايد
آئين خاصّي را
بر مردمش ،
تحميل نمايد .
اعتلاي
نام سيّد
حسين كاظميني
بروجردي ،
احترام به
خداي موسي ،
عيسي و محمّد
(ص) و زرتشت است
، او به نيابت
از همة اديان
آسماني ، از
پيروان مذاهب
الهي دفاع
كرده و اكنون
در بدترين
شرايط جسمي و
روحي قرار
دارد ،
خانواده اش بي
خانمانند و
عزيزانش در
بند تهديد و
تعقيب و فشار
مي باشند . به
داد مردم
ايران برسيد
كه اگر از
ايشان به
عنوان روحاني
آزاديخواه و
مخالف دخالت
سياست در دين
، حمايت نشود
و به ايشان
مصونيّت جاني
و ديني داده
نشود ، هيچ احدي
ديگر جرأت
دفاع از اين
مردمان را
ندارند .