لزوم گرایش به توسعه جامعه مدنی در دانشگاه آزاد اسلامی
09.03.87
فعالان حقوق بشر در ایران
دانشگاه آزاد اسلامی با بیش از نزدیک به 25 سال سابقه حضور در صحنه دانشگاهی و به عنوان بزرگترین شبکه دانشگاهی در ایران و بلکه در جهان اما هیچ گاه در عرصه فعالیتهای مدنی و تشکل ها حضوری موفقیت آمیز نداشته است.
اگر چه دانشگاه آزاد از نظر آماری بزرگترین جامعه دانشجویی کشور را دارا می باشد اما بررسی عدم موفقیت این دانشگاه در گستره فعالیتهای مستقل دانشجویی به مانند دانشگاههای دولتی در زاویه نگاه این مقاله می باشد.
دانشگاههای دولتی و به وبژه دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر در ایران نوین با سابقه ای بیش از 70 سال همواره ملجاء فعالیت های دانشجویی و عرصه نقد و بررسی و صدور تئوری ها و نظریه های دانشجویی در ایران بوده است.
شاید از دیدگاه تاریخی بتوان دلیل رشد این فرآیند بر این دانشگاه به عنوان نماینده ای از دانشگاههای دولتی در ایران به دلیل نوع نگاه حاکم بر فضای آن و اجازه فعالیت و رشد و اعلام حضور به تمام دانشجویان در این دانشگاه دانست که این شرایط و همچنین آموزش کار گروهی در بستر دانشگاهی سبب توسعه و رشد و اعتلای دانشگاه نیز شده است کما اینکه شاهد این امر نیز هستیم.
دانشگاه های دولتی با سابقه حدود 40 ساله ای که در عرصه انجمن های اسلامی(1) در بطن خود داشته و دارند همواره مکانی برای واکنش به کنش های سیاسیون کشور بوده و هستند اما چیزی که شاید در اینجا از اذهان دور می ماند مدت زمان نسیتا طولانی است که از زمان تاسیس دانشگاه تا تاسیس انجمن های اسلامی به آموزش کار گروهی ( در غالبی نه الزاما سیاسی ) در این دانشگاهها پرداخته شده است.
این امر بدیهی و روشن است که برای تشکیل و تاسیس هر انجمن و یا هر دسته و گروهی باید پیش از آن اعضای عضو از حداقل تفکر ها و اصول و اساس کارهای گروهی دراین ساختار آگاه باشند ، در این شرایط دانشگاه که به عنوان مکانی برای آموزش مدیران فردا در یک کشور است وظیفه دارد که در کنار آموزش حرفه ای و تخصصی به آموزش زندگی در غالب جامعه ( اگر چه در ساختاری کوچکتر به مانند تشکل یا انجمن ) بپردازد ، آموزشی که می تواند در بستر بک گروه تئاتر یا شعر یا موسیقی و یا به مانند اینها شکل گیرد.
در این شرایط دانشگاههای دولتی با پشتوانه آموزش چندین ساله و بلکه چندین دهه و نهادینه کردن فرهنگ کار گروهی و خرد جمعی و به وبژه پیوند دادن افراد با کاری که توسط آنها انجام می شود امروزه می توانند تشکل هایی پایدار و قدرتمند و ریشه دار را در فضای دانشگاهی خود شاهد باشند به نحوی که حتی با توقیف شدن یک نشریه در هریک از دانشکده ها شاهد اعتراض گسترده دانشجویان به این امر بوده و هستیم و این تنها به دلیل آگاه بودن فضای دانشگاه نسبت به کار گروهی و هزینه های پرداخت شده برای عمل منع شده خود می باشد.(2)
اما در مقابل در دانشگاه آزاد اسلامی به دلیل اینکه راس مدیریتی این نهاد دانشگاهی همواره از بدو تاسیس دارای گسستی لاهوتی با بدنه بوده و اینکه هیچ گاه به دانشجوبان به چشم یک قشر تاثیر گذار و اینکه قرار است فردا به عنوان اعضای موثر این جامعه به خدمت مشغول شوند نگاه نشده است شاهد عدم حضور هر گونه جامعه مدنی به صورت یکدست در این دانشگاه هستیم.
شرایطی که دانشجویان حتی پس از سالها تلاش و دوندگی برای کسب مجوز برای تشکل خود در صورت توقیف آن تشکل شاید بتوان گفت که عملا هیچ گونه اعتراض موثری را در این زمینه نخواهند داشت.
آنچه که امروز بیش از همه شاید باعث ابراز تعجب شود حضور تعدادی از تشکل های دانشگاه آزاد در کنار تشکل های دانشگاههای دولتی است که برای مثال شاهد حضور و اعلام همبستگی دانشجوبان تشکل کانون وحدت و انجمن اسلامی دانشگاه آزاد تبریز در کنار اعتراض و اعتصاب غذای دانشجوبان دانشگاه سهند و همچنین حضور انجمن اسلامی دانشگاه آزاد مشهد در کنار دانشجویان دانشگاه فردوسی بودیم ، اما آنچه که حائز اهمیت است حضور مداوم و مستمر دانشجویان دانشگاه آزاد در جریان جنبش دانشجویی کشور است که متاسفانه به عقیده نگارنده تا نهادینه نشدن فضای کار گروهی و جامه مدنی اعم از حضور مستمر تشکل ها و انجمن ها ( علمی و ادبی و سیاسی و شعر و موسیقی و ....) و حتی گستره نفوذ نشریات مداوم و پایدار در این دانشگاه نمی توان به این حرکتها به عنوان حرکتهایی مستمر و مداوم نگاه کرد و بیشتر به حرکتهای مقطی که تابع زمان و حضور افراد خاص با گذشت زمان می باشد شبیه می باشد کمااینکه با نگاهی به روند حرکت جنبش دانشجویی در این دانشگاه می توان به شدت افتان و خیزان بودن این حرکتها پی برد.
اما از زاویه ای دیگر دانشگاه آزاد به عنوان نهادی بسیار جوان در مقایسه با دانشگاههای دولتی است و آنچه که باعث فرصت اندوزی فعالین دانشجویی این دانشگاه می شود وجود تجربیات ارزشمند دانشجویان دولتی است که در گذر زمان و شرایط مختلف و با صرف هزینه های گزاف بدست آمده و با اندکی تیز بینی می توان از پرداخت مجدد این هزینه ها و هدر دادن وقت جلوگیری نمود.
پیوند و ایجاد پلهای ارتباطی دو محیط دانشجویی آزاد و دولتی نه تنها اثری منفی نخواهد داشت بلکه باعث رشد و اعتلای حقیقی هر دو دانشگاه خواهد شد به شرطی که در این راستا دانشجویان دانشگاه آزاد نگاهی نیز به فضا سازی درون دانشگاه خود داشته باشند.
(1) در این مقاله انجمن های اسلامی به عنوان فصل جدیدی از فعالیت سیاسی دانشجویان در دانشگاهها در نظر گرفته شده است.
(2) به هیچ وجه سعی در ترویج و یا راه اندازی اغتشاشات دانشجویی دردانشگاه آزاد نشده است بلکه مقصود نگارنده آگاهی و بیداری جو دانشجویی دانشگاه دولتی در مقابل تضییع حقوق می باشد.
- سید مهدی خدایی دبیر سابق انجمن اسلامی صدای دانشجو دانشگاه آزاد شهر ری
- واحد دانشجویی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران