نامه بهروز جاوید تهرانی به مناسبت سالگرد فوت مادر
17.02.87
فعالان حقوق بشر در ایران
پنج سال پیش من ، بهروز جاوید تهرانی در زندان رجائی شهر کرج بودم و مادرم نیز چند ماهی میشد که در بیمارستان شهدای میدان تجریش بستری بود . بیماری کهنه (دیابت) و بیماری جدید سرطان سینه اجازه بهبود زخمهای وی را پس از شیمی درمانی و قطع کردن سینه هایش به وی نمیداد . ماهها بود که پیاپی تقاضای مرخصی حتی اگر شده برای یکساعت میکردم .
شش ماه بود بخاطر وقت تنگ تلفن حتی صدای مادرم را نیز نشنیده بودم . آن زمان محمد حاج علی کاظم که رئیس حفاظت زندان بود و الان رئیس زندان است و علی محمدی هم که مدیر داخلی زندان بود به شدت با مرخصی من مخالفت میکردند .
چهل و سه روز به پایان حبسم مانده بود که خبر فوت مادر را شنیدم . مادر نتوانست بعد از چهارسال چشم انتظاری ، این چهل و سه روز آخر را تحمل کند . خواهر و برادرم میگویند که تا آخرین لحظه هربار که به هوش می آمد میپرسید : بهروز نیامد ؟
بازهم به من مرخصی داده نشده که در مراسم ختم ، خاکسپاری ، سوم ، هفتم و حتی چهلم وی شرکت کنم . روزی که پس از چهارسال زندان بدلیل شرکت در تظاهرات دانشجویی 18 تیر سال 1378 ، با عفو مشروط از زندان آزاد شدم سه روز از مراسم چهلم مادرم میگذشت . همانروز وقتی برای اولین بار بر تربت مادر حاضر شدم ، با خود عهد نمودم تا روزیکه حتی یک زندانی سیاسی در این مملکت وجود دارد و مادری چشم انتظار دارد دست از مبارزه برندارم . اکنون پنج سال از فوت مادرم میگذرد و اینبار نیز مسئولین زندان و قوه قضائیه (قاضی حداد) حاضر نشدند حتی ساعتی مرخصی تحت الحفظ به من بدهند که در پنجمین سالگرد مراسم مادرم حضور داشته باشم .
بهروز جاوید تهرانی
فرعی 5 - زندان رجائی شهر کرج (گوهردشت)
16/2/87